مقاله زیبا با موضوع تربیت فرزند از بدو تولد در سیره معصومین سلام الله علیهم

تربیت فرزند در سیره معصومان (علیهم السلام)


کلمات کلیدی:

تربیت، فرزند، والدین، آموزش، محبت، نام نیک، کودکان

چکیده:

این مقاله تلاش دارد تا اهمیت جایگاه و ضرورت مسایل تربیتی کودکان و فرزندان را از روایات نورانی اهل بیت (علیهم السلام) به اندازه وسع خویش نمایان سازد. بنابراین سعی شده است عومال مؤثر در تربیت فرزندان در آغاز تولد و توجه دادن به نیازهای اساسی کودکان در پرتو اصول و روش های تربیتی معصومان (ع) و نحوه آموزش کودکان مورد دقت و بررسی قرار می گیرد.

مقدمه

اهمیت و ضرورت تربیت آدمی بر کسی پوشیده نیست. همه مکاتب و مذاهب نقش بی بدیل تربیت را؛ که سنگ بنای تحول و دگرگونی انسان را منجر می شود، کتمان نمی کنند. اختلافات نظام های تربیتی در اهداف و روش های تربیتی خلاصه می شود. دین اسلام نیز بر مسئله تربیت به ویژه در دوران کودکی تأکید فراوان داشته و دارد.

واژه «تربیت» در زبان عربی، مصدر باب تفعیل است. این واژه با دو ریشه «ربب» و «ربو» در ارتباط است. ریشه اول به معانی گوناگونی چون (حضانت، اصلاح، تدبیر، سرپرستی، تأدیب و...) به کار رفته است. ریشه دوم را در معانی متعددی مانند (زیاد شدن، تغذیه نمودن، بالا رفتن، رشد و نمو کردن و تهذیب نمودن و...) به کار برده اند. در اصطلاح تعاریف بسیاری از تربیت بیان شده است و هر متفکری از زاویه ای به آن نگریسته و تعریفی خاص از آن ارائه داده است.[1]

استاد شهید مطهری تربیت را این گونه تعریف می نمایند: «تربیت عبارت است از پرورش دادن، یعنی استعدادهای درونی را که بالقوه در یک شیء موجود است را به فعلیّت درآوردن و پروردن».[2]

فرزند در آیات و روایات

بانگاهی هر چند اجمالی به آیات و روایاتی که در مورد فرزند وارد شده، می توان به نگرش عمیق اسلام درباره فرزند و جایگاهش در اندیشه اسلامی پی برد. فرزندان نعمت های الهی نزد والدین اند، هم می توان آنها را بر انجام اعمال ناشایست و خلاف فطرت الهی شان به خاک ذلّت و پستی نشاند.

قرآن کریم، فرزند را وسیله ای برای آزمایش انسان قلمداد می نماید:

«انما امولکم و اولدکم فتنه و ان الله عنده اجر عظیم»[3]؛ «بدانید که اموال و فرزندان شما وسیله آزمایش شما هستند، و نزد خدا پاداشی عظیم و بزرگ خواهند داشت».

در صورتی که انسان از این امتحان و آزمایش الهی سربلند بیرون بیاید، دارای اجر عظیمی از جانب پروردگار متعال خواهد بد. با تربیت درست فرزند است که او قادر است، کمک کار و یاور پدر و مادر باشد. امام زین العابدین (ع) می فرمایند: «مِن سَعادةِ الرّجلِ أن یَکونَ لَهُ وُلدٌ یَستَعینُ بِهِم»[4]؛ «یکی از خوشبختی های مرد این است که فرزندانی داشته باشد که کمک کار و یاور او باشند».

با تربیت اسلامی است که فرزند، میوه دل و نور چشم و دسته گلی از گل های بهشت و باقیات الصالحات و الدین خواهد بود. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «الوَلَدُ الصّالِحُ ریحانَةُ مِن اللهِ، قَسَمَها بَینَ عِبادِهِ»؛[5] «فرزند شایسته، دسته گلی است از جانب خداوند که میان بندگانش قسمت می کند». هم چنین آن حضرت فرمود: « إن لِکُلِّ شَجَرةٍ ثَمَرةً، و ثَمَرَةُ القَلبِ الوَلَدُ»[6]؛ «همانا هر درختی میوه ای دارد و میوه دل، فرزند است».

الف. عوامل مؤثر در تربیت فرزندان در آغاز تولد

در سیره اهل بیت (علیهم السلام) آداب و سنت هایی یافت می شود که به آنها عمل می نمودند. عمل به این آداب، زمینه های مساعد تربیت را در فرزند شکل می دهد. ممکن است نقش و اهمیت برخی از این آداب و سنن در تربیت فرزند برای ما نهان باشد یا تأثیر کمتری در تربیت داشته باشد، اما به هر حال از مجموع تأثیرات جزئی است که تربیت تحقق می یابد. ذکر این نکته لازم و ضروری است که تربیت امری دفعی نیست، بلکه امری تدریجی و مستمر است که با فراهم شدن زمینه ها و از بین رفتن عوامل مراحم و استفاده از شیوه های مناسب تحقق می یابد.

برخی از این آداب عبارتند از:

1. گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد

نخستین کاری که پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) پس از تولد فرزند انجام می دادند، گفتن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ نوزاد بوده است. رسول خدا (ص) در سفارش به علی (ع) فرمود: «یا علیُّ إذا وُلِدَ لَکَ غُلامٌ أو جاریةٌ فأذَّنْ فی اُذِنه الیُمنی و أقم فی الیُسری؛ فإنه لا یَضُرُّه الشیطانُ أبداً»[7]؛ «یا علی، هرگاه پسری یا دختری برایت به دنیا آمد در گوش راست او اذان بگو و در گوش چپش اقامه؛ در این صورت شیطان هرگز به اوگزندی نمی رساند».

هم چنین در روایتی دیگر، امام سجاد (ع) فرمود: «إنَّ النَّبی صلی الله علیه و آله أذّنَ فی أذنِ الحسنِ علیه السلام بالصَّلاة یومَ وُلِد»[8]؛ «زمانی که حسن (ع) به دنیا آمد پیامبر در گوش او اذان نماز گفت».

در این باره روایات فراوان دیگری نیز وارد شده است که معصومان (ع) در شندگی خویش، چنین شویه ای داشته اند و به دیگران نیز سفارش می کرده اند که این گونه عمل کنند.

2. تحنیک یا کام برداشتن

از دیگر آدابی که معصومان (ع) در آغاز تولد فرزند رعایت کرده اند، برداشتن کام نوزاد است. کام برداشتن بدین معناست که مقداری خرما یا آب فرات یا تربت امام حسین (ع) و...را به حلق کودک بریزند. اهل بیت (ع) علاوه بر اینکه، خود به این سنت عمل می کردند، دیگران را نیز به آن سفارش می کردند. امام باقر (ع) فرمودند: «إذا وُلدَ لأحدِکم...لِیَحَنَّکهُ بماءِ الفُراتِ و...»[9]؛ «هرگاه برای یکی از شما فرزندی به دنیا آمد کام او را با آب فرات بردارد.». و نیز امام صادق (ع) فرمود: «حنّکوا اولادکم بتربة الحسین (ع) فانّه أمان»[10]؛ «کام فرزندانتان را با تربت حسین (ع) بردارین که ایمنی بخش است».

باید یادآور شویم که مستحب است کام برداشتن به دست بزرگان دین و افراد صالح و با تقوا انجام پذیرد. این امر، علاوه بر آثاری که در روایات آ«ده، نوعی تیمن و تبرک است و چون مستحب است هنگام کام برداشتن برا یکودک دعا کنند، دعای بزرگان برای کودک تأثیرات معنوی فراوانی خواهند داشت.

3. نام نیک

استاد شهید مطهری می فرماید: «یکی دیگر از شعارهای ما که متأسفانه جامعه ما تحت تأثیر غرب زدگی ارد از دست می دهد مسئله نامگذاری است. یا ما باید مسلمان باشیم و شعارهای اسلامی را که اعلام وابستگی ما به اسلام است حفظ و نگهداری کنیم و یا باید از اسلام استعفا بدهیم. از دست دادن تدریجی شعارها باعث می شود که بعد خود محتوا را از دست بدهیم».[11]

نام گذاری بای هر چیزی که انسان با آنها سر و کار دارد، ضروری است، زیرا انسان برای شناختن و شناساندن هر چیزی محتاج نام آن است، حتی برای شناساندن خود به دیگران، ناگریز از بیان نام است. در سیره معصومان (ع) بر این مسئله بسیار تأکید شده است.

امام کاظم (ع) می فرمایند: «أوّلُ ما یَبَرُّ الَّجُلُ وَلَدَهُ أن یُسَمَیَهُ بِاسمٍ حَسَنٍ، فَلیُحسِّنْ أحَدُکُم اسمُ وَلَدِهِ»[12] «نخشتین بخشش و احسانی که مرد به فرزند خود می کند، این است که نام نیکویی برایش انتخاب کند، بنابراین، هر یک از شما نامی نیکو بر فرزندش نهد».

در سیره معصومان (ع) انتخاب نام نیک و بامعنا از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین نام گذاری فرزندان به نام های بزرگان دین و اولیا الهی، موجی می شود فرهنگ خانواده و جامعه، روح دینی به خود بگیرد و این فرهنگ، در تربیت و هدایت فرزندان مؤثر است.

از امام صادق (ع) سئوال شد: آیا نام گذای (فرزندان) به نامهای ائمه سودی دارد؟ حضرت فرمد: «إی والله، وهلِ الدّینُ إلا الحُبُّ؟! قالَ اللهُ : «إن کُنتُم تُحِبُّونَ اللهَ فاتَّبِعونی یُحبِبکُم اللهُ و یَغفِر لَکُم ذُنُوبَکُم»[13]؛ «آری به خدا، مگر دین جز محبت است؟ خداوند فرموده است: «اگر دوست دارید ازمن پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را ببخشاید».

همچنین پیامبر اکرم و ائمه اطهار (ع) نام های زشت افراد و حتی مکان ها را عوض می کردند و بجای آ»نام های نیکو انتخاب می کردند. امام باقر (ع) می فرمایند:«کانَ رسولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله) یُغَیِّر الأسماءَ القبیحَة فی الِّجالِ والبُلدان»[14]؛ «رسول خدا (ص) نامهای زشت مردها و شهرها را تغییر می داد».

(ذکر این نکته خالی از لطف نیست که در بعضی از روایت ها نام گذاری فرزند، پیش از تولد مطرح شده و در بعضی؛ نام گذاری، به همراه عقیقه در روز هفتم انجام می گیرد).

4. عقیقه

از مهم ترین آداب و سنت هایی که در رفتار و گفتار پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت آن حضرت بر آن تأکید فراوان شده، عقیقه برای فرزند است. تأکید بر عقیقه به حدی است که در برخی از روایات انجام آن واجب دانسته شده است. امام کاظم (ع) می فرماید: «العقیقة واجبة اذا ولد للرجل ولد»[15]؛ «هنگامی که مردی صاحب فرزند می شود عقیقه بر او واجب است.»

همچنین برخی از فقهای شیعه و اهل سنت به وجوب آن فتوا داده اند،[16] ولی اکثر فقهای شیعه بر استحباب آن تأکید کرده اند. امام خمینی (ره) در تحریر الوسیله چنین آورده اند: «من المستحبات الاکیدة العقیقة للذکر و الانثی»[17]؛ «عقیقه یکی از مستحبات مؤکد برای [ولادت] دختر و پسر است».

ب- توجه به نیازهای اساسی کودک

1. محبت به فرزند

بی شک از اساسی ترین نیازهای انسان پس از نیازهای زیستی، همچون آب، غذاء ...نیاز به محبت است. پاسخ گویی صحیح به این نیاز کودک، اساس و پایه تربیت او را تشکیل می دهد. ارضای این نیاز کودک، موجب آرامش روانی، امنیت خاطر، اعتماد به نفس، اعتماد به والدین و حتی سلامت جسمی او را تضمین می کند؛ و در صورت عدم ارضا این موضوع، باعث فروپاشی آرامش روحی و روانی، احساس عجز و حقارت، بیماری های جسمی و روانی متعدد و انحرافات اجتماعی و...بسیاری خواهد شد.

سیره عملی و احادیث پیشوایان معصوم (ع) نیز نشان دهنده توجه ویژه مکتب تربیتی اسلام به این اصل مهم است. امام باقر (ع) از پدر خود و او نیز از امام حسین (ع) نقل می کند که فرمود: « دخلت أنا و أخی علی جدی رسول الله (ص) فأجلسنی علی فخذه الایسر و أجلس أخی الحسن علی فخذه الایمن ثم قبلنا و قال: بأبی أنتما من إمامین سبطین...»[18]؛ «من و برادرم نزد جدم رسول خدا (ص) رفتیم. پیامبر (ص) مرا بر زانوی چپ و برادرم حسن را بر زانوی راست خویش نشاند سپس مرا بوسید و فرمود: پدرم به فدای دو فرزندی باد که امام اند».

روایاتی از اهل بیت (ع) که به معصیت نسبت به کودکان و فرزندان امر می کند نیز شاهد بر این مدعاست، که محبت ایشان اختصاص به فرزندان معصوم آنها نیز نداشته است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «أحبّوا الصبیان و ارحموهم...قبلّوا اولادکم فإنّ لکم بکل قبلة درجةً فی الجنةَ ما بین کل درجةٍ خمس مأة عام»[19]؛ «نظر الوالد إلی ولده حبّاً له عبادة»[20]؛ «فرزندان خود را دوست بدارید و بر آنها ترحم کنید. فرزندان خود را ببوسید که برای هر بوسه درجه ای در بهشت به شما خواهند داد که فاصله هر درجه پانصد سال است. نگاه محبت آمیز پدر به صورت فرزند عبادت است».

مسئله ای که باید به آن توجه داشت، این است که تکریم و احترام به دیگران یک ارزش به شمار می رود، پس برای ایجاد این ارزش در کودکان بایستی به صورت عملی آن را به ایشان آموخت. از سویی دیگر؛ بی احترامی، آثار منفی و ض تربیتی بسیاری را متوجه شخصیت کودک می کند، چرا که تحقیر شخصیت کودک عواقب سوء فراوانی در پی دارد و هرگز نمی توان از چنین کودکی، انتظار نیکی و امان داشت.

امام هادی (ع) در این باره می فرماید: «من هانت علیه نفسه فلا تأمن شره»[21]؛ «به کسی که نفسش بر وی خوار شد از شر او در امان مباش».

شیوه های تکریم و احترام کودک

1. سلام کردن به کودکان

اهل بیت (ع) همیشه به کودکان سلام می کردند. امام رضا (ع) از پدران خو نقل می کند که پیامبر (ص) فرمود: «خمس لا أدعهن حتی الممات...والتسلیم علی الصبیان لیکون سنة من بعدی»[22]؛ «پنج چیز را تا هنگام مرگ ترک نخواهم کرد...و سلام کردن بر کودکان، تا این کار پس از من سنتی برای دیگران باشد».

2. جای دادن کودکان در صفوف نماز جماعت

جابر بن عبدالله می گوید: سألته عن الصبیان اذا صفّوا فی الصلاة المکتوبة قال: لا تؤخروهم عن الصلاة و فرّقوا بینهم»[23]؛ «از امام باقر (ع) درباره کودکانی که در نماز جماعت حاضر می شوند، پرسیدم. امام فرمود: آنها را به صف آخر نفرستید، بلکه بین آنها [به وسیله بزرگترها] فاصله ایجاد کنید».

3. با احترام صدا کردن

معصومان (ع) همواره کودکان را با احترام و نام نیک صدا می کردند. هنگام نام گذاری، نام ها نیک برای آنها انتخاب می کردند. در سیره اهل بیت (ع) موارد بسیاری مشاهده می شود که هنگام صحبت با فرزندان خویش از لفظ «یا بنی» فرزند عزیزم، استفاده می کردند. همان گونه که لقمان فرزندش را با آن، مورد خطاب قرار می داد.

4. شرکت در بازی کودکان

شرکت نمودن در بازی کودکان نیز نوعی احترام و شخصیت دادن به آنها محسوب می شود. «از طرف دیگر شرکت والدین در بازی کودکان به آنها اطمینان می دهد که بازی آنان معتبر و معنادار است. به آنها نشان می دهد که بازی شان تأیید و حمایت بزرگسالی را به همراه دارد. هنگامی که بزرگسالی در بازی مورد علاقه کودک شریک می شود، بیش از پیش وی را به بازی علاقمند می کند.»[24]

بازی برای کودکان به عنوان یک نیاز اساسی امروزه مطرح می شود که کودکان نقش های مختلف راتمرین می نمایند و از این طریق زندگی اجتمعای را یاد می گیرند و تجربه های جدید را اخذ می کنند.

جابر می گوید: «نزد پیامبر (ص) رفتم در حالی که حسن و حسین (ع) را بر پشت خود سوار کرده بود و چهار دست و پا راه می رفت و می گفت: شتر شما چه شتر خوبی است و شما چه سواران خوبی هستید».[25]

موارد بسیاری از شیوه های تکریم کودکان در سیره حضرات معصومین (ع) وجود دارد که ما در اینجا به ذکر موارد فوق قناعت و بسنده نمودیم.

ج- اصول و روش های تربیتی

1. رعایت مساوات و پرهیز از تبعیض

یکی از اصول مهمی که باید در تربیت کودکان و فرزندان به آن توجه وافی نمود رعایت برابری و مساوات در برخورد با آنهاست. در سیره معصومین (ع) این مسئله بصورت شفاف دیده می شود که در ابراز محبت و اهدای هدیه و دیگر موارد این اصل را ملتزم بودند. عدم رعایت اصل مساوات در بین فرزندان باعث عاق والدین شدن آنها ا فراهم می کند.

رسول خدا (ص) می فرماید: «ان الله تعالی یحبّ أن تعالوا بین أولادکم حتی فی القُبَل»[26]؛ «خداوند متعال دوست دارد بین فرزندانشان به مساوات رفتار کنید، حتی در بوسیدن».

2. پرهیز از عیب جویی و سرزنش نمودن

در تربیت کودکان و نوجوانان نباید از کارهای کودکان و آنچه انجام می دهند، عیب جویی کرد و آنها را سرزنش نمود، به سبب اینکه با عیب و ایراد گرفتن موجب می شود آنها در توانایی و استعداد خود، شک و تردید کند واعتماد به نفس خود را از دست بدهند. باید این مسئله را عنایت داشته باشیم که اشتباهات و کوتاهی کودکان اغلب از سر ناتوانی، جهل و بی تجربگی آنهاست.

در روایات، برخی از آثار سوء سرزنش حتی درباره بزرگسالان بیان شده است. حضرت علص (ع) می فرماید: «الافراط فی الملامة یشبّ نیران اللجاج»[27]؛ «افراط در سرزنش، آتش لجاجت [سرزنش شونده] را برمی افروزد [ و او بر کار اشتباه خود اصرار و پا فشاری می ورزد]».

3. راستی و صداقت

یکی از روش های مؤثر و مهم در تربیت، راستگویی و صداقت در رفتار و گفتار با کودکان و پرهیز از هر گونه دروغ، تزویر و حیله است. کسانی که تصور می کنند کودکان این مسأله را درک نمی کنند و آنها با دادن وعده ای دروغین، به خواست خویش و صلاح فرزندشان دست یافته اند، سخت در اشتباه اند. چرا که با این عمل، بزرگ ترین مشکل را برای خود و فرزندشان بوجود آورده اند، و آن درس بی صداقتی، وفا نکردن به عهد و وعده، آموزش دروغ و تزویر و...است. والدین با این برخورد، بنیاد اخلاق فرزند خویش را بر خشتی کج بنا می نهند.

از دریچه دیگر که به این موضوع نگاه می کنیم، متوجه می شویم که والدین و مربیان؛ الگویی عملی برای کودکان محسوب می شوند و کودکان در همه رفتارهایشان از بزرگ ترها تقلید می کنند، پس، عدم صداقت والدین و مربیان درسی عملی برای فرزندان است که آثار آن از درس گفتاری بسیار بیشتر است.

رسول خدا (ص) می فرماید: «أحبّوا الحبیان وارحموهم فاذا وعدتموهم ففوا لهم فانّهم لایرون الا أنّکم ترزقونهم»[28]؛ «کودکان را دوست بدارید و بر آنها ترحم کنید. هرگاه به آنها وعده ای دادید، به وعده خود وفا کنید، زیرا کودکان، شما را تنها روزی دهنده خود می دانند».

4. پرهیز از امر و نهی

انسان، به ویژه کودکان و نوجوانان روحیه شان با امر و نهی چندان سازگار نیست. به موجب روایاتی که از اهل بیت (ع) نقل شده است، کودکان تا هفت سالگی، به مانند حاکم اند ومی خواهند به دیگران امر و نهی کنند، نه از اینکه تابع دیگران باشند. تنها در هفت سال دوم زندگی، در کودکان روحیه اطاعت پذیری وجود دارد و دستور دیگران را می پذیرند؛ ولی حتی در این دوره هم هرگونه افراط در امر و نهی زیانبار می باشد، و اعتراض و ناخوشایندی را در پی خواهد داشت.

امام صادق (ع) وقتی می خواهد به فرزند خود بگوید: «لباست بلند است، آن را کوتاه کن»؛ به جای امر کردن می گوید: «یا بنی ألا تطهر قمیصک»[29]؛ «عزیزم، آیا پیراهنت را پاکیزه نمی کنی؟». از این رو معصومان (ع) کمتر دیگران را به صورت مستقیم از کاری نهی می کردند، بلکه به شیوه های گوناگون آنها را از کار خلاف باز می داشتند و نیز راه جایگزینی ارائه می کردند و یا اینکه به جای نهی کردند کودکان، صور نهی را از دسترس آنان دور می کردند یا از بین می بردند.

د- آموزش کودکان

1. آموزش قرآن به کودکان

معصومان (ع) به آموزش قرآن، به ویژه به کودکان و نوجوانان و...اهمیت می دادند. به خاطر اینکه همه آنچه برای هدایت و راهنمایی انسان لازم و ضروری است، در این کتاب آمده است. از سویی دیگر در آثار ادبی فارسی، شاعران به عظمت این کتاب توجه خاصی نموده اندچنانکه حافظ می گوید:

عشقت رسد به فریاد از خود به سان حافظ     قرآن زبر بخوانی در چاره روایت

امام علی (ع) در نامه ای به امام حسن (ع) این طور می نویسد: «و أن ابتدئک بتعلیم کتاب الله و تاویله و شرائع الاسلام و أحکامه و حلاله و حرامه»[30]؛ «آموزش تو را [با آموزش] شرایع اسلام و احکام و حلال و حرام آن آغاز کردم».

با اینکه معصومان (ع) به عادت دادن کودکان به قرائت قرآن اهتمام داشتند، اما در این کار سختگیری نمی کردند.

2. آموزش نماز به کودکان

در سیره اهل بیت (ع) اهتمام زیادی به آموزش نماز به کودکان شده است. بر اساس سیره معصومان (ع) سن شروع آموزش نماز به کودکان هفت سالگی است، و در این مسئله توانایی و ظرفیت کودکان را در نظر می گرفتند و رعایت بسیاری از آداب و مستحبات نماز را از آنان نمی خواستند. روش اهل بیت (ع) در نماز، روش عملی بود؛ یعنی خود آنان به صورت عملی آن را می خواندند تا دیگران شیوه نماز خواندن را بیاموزند.

3. آموزش احکام و احادیث

بخش دیگری از آموزش در سیره معصومان (ع)، آموزش احکام، حیث و تفسیر و تأویل قرآن است. آموزش احکام دین و احادیث اهل بیت (ع) در زمینه های اخلاقی و اعتقادی، بستری است برای مسلح کردن فرزندان در برخورد با مکتب های انحرافی، بنابراین پیش از آن که فکر و ذهن نوجوان و به امور زندگی و سرگرمی ها مشغول شودو یا افکار اعتقادی دیگر به او برسد، باید صورت پذیرد.

سعدی در گلستان چنین می گوید:

گر چه دانی نشنوند بگو     هر چه دانی ز نیکخواهی و پند

زود باشد که خیره سر بینی     به دو پای اوفتاده اندر بند

دست بر سر می زند که دریغ     نشنیدم حدیث دانشمند

نتیجه گیری:

در سیره اهل بیت (علیهم السلام) موضوع تربیت فرزند از جایگاه ویژه ای برخوردار است. از کوچکترین مسایل گرفته تا پیچیده ترین مباحث تربیتی با اصول و روش های صحیح، الگویی مناسب و بسیار سازنده برای رهروان خویش در همه اعصار هستند.

با توجه به این سیره، انسان متوجه استفاده آن مشعل های هدایت از روش غیرمستقیم همراه با شخصیت دادن به کودکان و نوجوانان و.... و نیز تقسیم عادلانه محبت در دلهای پاک آنان می شود. بنابراین بسیاری از مشکلات تربیتی ما حاکی از عدم رعایت و پایبندی به اصول ناب و نورانی تربیت اسلامی است که تلاش و تأسی والدین از این ذوات نورانی را هر چه بیشتر می طلبد.

برای مصالعه بیشتر منابع ذیل پیشنهاد می شود:

1.     نقش آزادی در تربیت کودکان، آیت الله شهید دکتر بهشتی

2.     بازی کودک در اسلام؛ محمد صادق شجاعی

3.     انسان در دو فصل؛ علی صفایی حائری

4.     تربیت کودک؛ علی صفایی حائری

5.     فقه تربیتی؛ علیرضا اعرافی

6.     نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، خسرو باقری

منابع

1-  قرآن مجید

2- ابن شعبه حرانی، حسن بن علی بن حسین، تحف العقول من آل الرسول، ترجمه آیت الله کمره ای، قم، اسلامیه، 1369.

3-  حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج 20، چاپ ششم، تهران: اسلامیه، 1367.

4-  خمینی، سید روح الله، تحریرالوسیله، اسلامیه، [ بی تا].

5-  سلمی، محمد بن مسعود ابن عیاش، تفسیر عیاشی، ج 1،تهران: المکتبة العلمیة الاسلامیة، 1363.

6-  شجاعی، محمد صادق، بازی کودک در اسلام، ناشر: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، چاپ اول، 1383.

7-  طباطبایی، محمد حسین، سنن النبی (ص)، چاپ اول، تهران، اسلامیه، 1375.

8-  طبرسی، رضی الدین ابی نصر الحسن بن فضل، مکارم الاخلاق، بیروت، دارالحوراء، 1408ق.

9-  عروس حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، چاپ چهارم، قم: اسماعیلیان، 1370.

10-کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، چاپ دوم، تهران: دارالکتاب الاسلامیة، 1413ق.

11-مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، چاپ سوم، بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1403ق.

12-مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار الرسول (ص)، چاپ اول، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1363.

13- محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج 15، ناشر: دارالحدیث، چاپ اول، 1377هـش.

14-مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، ناشر: انتشارات صدرا، چاپ سی و پنجم، تیر 1379.

15- مطهری، مرتضی، پانزده گفتار، ناشر: انتشارات صدرا چاپ دوم، تیر 1381.

16- نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، چاپ دوم، بیروت: مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1409 ق.


[1] . برای مطالعه بیشتر در رابطه با واژه تربیت مراجعه شود به: الف- التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی ج 4، ب- لغت نامه دهخدا ج 14، ج- فلسفه تعلیم و تربیت؛ دفتر همکاری حوزه و دانشگاه.

[2] . تعلیم و تربیت در اسلام، ص 56.

[3] . انفال، 28 و تغابن، 15.

[4] . میزان الحکمه، ح 22612، ج 14.

[5] . همان، ح 22635.

[6] . همان، ح 22608.

[7] . همان، ح 447، ج 1.

[8] . همان، ح 449

[9] . همان، ح 450

[10] . مستدرک الوسائل، ج 15، ص 138.

[11] . پانزده گفتار، ص 185و 186.

[12] . میزان الحکمه، ح 8909.

[13] .تفسیر العیاشی، ج 1، ص 168 و میزان الحکمه، ح 8913.

[14] . بحارالانوار، ج 104، ص 127 و میزان الحکمه، ح 8914.

[15] . کافی، ج 6، ص 24.

[16] . مرآة العقول، ج 21، ص44.

[17] .تحریر الوسیله، ج 2، ص 448.

[18] . بحارالانوار، ج 36، ص 255.

[19] . مکارم الاخلاق، ص 231.

[20] . مستدرک الوسائل، ج 15، ص 170.

[21] . تحف العقول، ص 365.

[22] .سنن النبی، ص 42.

[23] .وسائل الشیعه، ج 3، ص 14.

[24] . بازی کودک در اسلام، ص 114.

[25] . بحارالانوار، ج 43، ص 285.

[26] . کنزالعمال، ج 16، ص 445.

[27] . تحف العقول، ص 80.

[28] .کافی، ج 6، ص 50.

[29] . تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 454.

[30] . بحارالانوار، ج 1، ص 219.



منبری با موضوع بهترین مرد ها

موضوع سخنرانی: احترام و سازش با خانواده

کلید واژه: سجده شکر- بداخلاقی- شکر نعمت- احترام در خانواده - آخرت- خدیجه کبری سلام الله علیها .

اسام ی معصومین: پیامبر صلی الله... - امام علی علیه السلام - فاطمه زهرا علیهاالسلام.

قال رسول الله صل الله علیه و آله : «هو شهر دعیتم فیه إلى ضیافة الله و جعلتم فیه من أهل کرامة الله أنفاسکم فیه تسبیح و نومکم فیه عبادة و عملکم فیه مقبول و

دعائکم فیه مستجاب»[1].

دریغا که فصل جوانــی گذشت به لهو و لعب زندگانی گذشــت

دریـغا که بی مـا بســی روزگار بـرویـد گل و بشکــفد نـو بهــار

کسانـی که از ما بغیـب انــدرند بـیایند و بـر خاک ما بـگـذرنــد

بسی تیرو دی ماه و اردیبهشت بیاید که ما خاک باشیم و خشت

چرا دل برین کاروان گـه نهـیم کـه یـاران برفتـند و ما دررهیم

بـــیـا تـا بـرآریـم دسـتــی ز دل که نتـوان بر آورد فردازگــــل

فضیلت سجده شکر

از سنت های پیامبر خدا سلام الله علیه وآله سجده شکر درموقع ذکر نعمت های الهی بود. پیامبر سلام الله علیه و آله سجده را خیلی دوست داشتند. سجده درجه اعلای

تواضع و ادب و عبودیت است. عظمت خدا این قدر تجلی می کند که آدم با صورت به خاک می افتد. لذا برای غیر خدا سجده جائز نیست. سجده فقط مخصوص

خداست.زمین را بوسیدن غیر از سجده است. وقتی به بارگاه معصومین مشرف می شویم، اگر زمین یا دربارگاه را ببوسیم اشکال ندارد.

همت برای اصلاح سوء خلق ها

امام در چهل حدیث می فرماید: نگو که من اخلاق های بدم را نمی توانم درستش کنم. اگر نشود صفات را عوض کرد، اخلاق را عوض کرد، انبیا بی خود آمدند. تمام این

نمی شودها و نشدها همه حرف های شیطانی است. بشارت ها مال خدا و ملائکه است. معتاد قهاری بوده، هروئینی بوده، الان کوه نوردی می آید، از همه کوه نوردها

جلو می زند.روی همه را هم کم می کند. با خدا همه چیز می شود.

می گویند: یک خلیفه ای مرض گل خوردن داشت. هر چه طبابت می کردند نمی شد. به یک عارفی گفت: چه کاربکنم؟ گفت یک جو غیرت مردانگی داشته باشی درست

می شود. همین هم به غیرتش خورد و ترک کرد. گاهی با یک جو غیرت آدم می تواند رو بام دنیا برود.

توصیه پیامبرصلی الله... به احترام در خانواده

پیامبر ما حضرت محمد مصطفی سلام الله علیه و آله می فرماید: اگر سجده برای غیر خدا جایز بود، به خانم ها امر می کردم که به شوهرهاشان سجده کنند. یعنی خانم

ها در مقابل شوهر خودشان تواضع بکنند. باز پیامبر فرمودند: من از همه شما به خانمم بیشتر می رسم. بهترین شما کسانی است که به خانواده هاشان بیش از همه

برسند. در روایت داریم اگر کسی با بد اخلاقی خانمش صبر بکند، خدای متعال ثواب صبر ایوب پیامبر را در نامه اعمالش ثبت می کند. صبر ایوب ضرب المثل است.

مال داشت، فرزند داشت، عزت داشت، همه چیز داشت. اما وقتی ابتلا آمد همه از بین رفتند. خانمش دختر حضرت یوسف بود. اسمش رحیمه بود. همسرش یک کمی

موهایش را از شدت گرسنگی گرو گذاشت. هر بار که صبر می کند، خداوند ثواب صبر ایوب را مرحمت می کند. و اگر خانمی در مقابل سوء خلق و بد اخلاقی شوهرش

صبر بکند، خداوند ثواب صبر آسیه را مرحمت می فرماید.

خدارا برای نعمت هایی که داده است، شکر بکنیم. داده های خدارا ببینیم. نداده های خدا هم جای شکر دارد. قطع نخاعی های هستند که بیست، سی سال است که از جا

نتوانستند بلند شوند. یک کسی می گفت: من در بیابان میرفتم مهمان خیمه ای شدم، دیدم خانم از نظر خلق و صورت مثل پاره ماه است. اما شوهرش سیاه و گرفته و

بد قیافه و تند و بد اخلاق و ناجوراست. تعجب کردم، به خانم گفتم: تعجب می کنم که تو با این همه اخلاق زیبا و صورت زیبا گیر این آقا افتادی. گفت: حدیث داریم

الایمان نصفان نصفه شکر نصفه صبر نصف ایمان شکر است و نصفش هم صبر است. من نگاه می کنم خدا این همه زیبایی به من داد است. می گویم: الهی شکر. شوهرم

را نگاه می کنم صبر می کنم. خدا به وسیله این شوهر ایمان من را کامل می کند. آن هم اگر خودش را نگاه بکند صبر بکند، خانمش را نگاه بکند، شکر بکند. آن هم

ایمانش کامل می شود.

توصیه امیرالمومنین به کار کردن برای آخرت

امیرالمومنین سلام الله علیه می فرماید: «بقیة العمر لاقیمة لها» بقیه عمر قیمت ندارد. برای دنیا کار کردن بس است دیگر. دیگر بیاییم برای آن ور رود خانه کار بکنیم،

پل بسازیم، کارهای خیر بکنیم، استغفاربکنیم. دربقیه عمر می توان تمام چاله های گذشته را پر کرد. اگر کسی بقیه عمر را بتواند کارهای خوب بکند، خدا تمام اشتباهات

گذشته اش را خط می کشد. ولی اگر بقیه عمر گذشته را اصلاح نکرد، خدا هم گذشته هایش را می گیرد هم بعدی هایش را می گیرد.ز

درباره سايت

مبلغ

الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ کَفی‏ بِاللَّهِ حَسیباً39 ( این سنّت خداست در حق ) آنان که تبلیغ رسالت خدا کنند و از خدا می ترسند و از هیچ کس جز خدا نمی ترسند و خدا برای حساب به تنهایی کفایت می کند.

اطلاعات سايت

  • پست الکترونيک:
  • مدير سايت:
  • تاريخ امروز:
  • وحیدکیانی
کپی برداری از مطالب سایت با دادن لینک کاملا شرعی و قانونی است
  • صفحه نخست
  • وحید کیانی