۱۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

احترام ومحبت دو سویه

احترام و محبت دو سویه

جُلوسُ المَرْءِ عِنْدَ عِیالِهِ اَحَبُّ اِلَى اللّهِ تَعالى مِنِ اعْتِکافٍ فى مَسْجِدى هذا؛
 نشستن مرد در کنار خانواده اش، در نزد خداى تعالى از اعتکاف در مسجد من محبوب تر است. «پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله »

سلام بر پیامبر خدا

ذکر صلوات بهترین ذکرهاست، اثر عجیبى در پاک کردن گناهان دارد. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «اَلصَّلاةُ عَلَى النَّبىِّ صلى الله علیه و آله أمْحَقُ لِلْخطایا مِنَ الْماءِ لِلنّار؛ ذکر صلوات براى از بین بردن گناهان، از تأثیر آب بر آتش قوى تر است.» بعد فرمود: «وَ السّلامُ على النَّبىِّ صلى الله علیه و آله اَفْضَلُ مِنْ عِتْقِ رِقابٍ؛ سلام دادن به پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله از آزاد کردن بنده در راه خدا برتر و بالاتر است.»[1] در آیه قرآن آمده است: «وَ سَلِّموا تَسْلیماً».[2] بیشتر مفسران گفته اند: «سَلِّموا» در اینجا به معناى سلام دادن است. به معناى تسلیم و رضا هم آمده است. در باب کیفیتصلوات، صلوات هاى مختلفى نقل شده است که در بسیارى از آن ها سلام نیز هست: «اَللّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ بارِکْ... »

علاوه بر آن انسان مى تواند هر روز به پیامبر خدا سلام بدهد: «السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللّه !» امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:

وَ حُبُّ رَسُولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله اَفْضَلُ مِنْ مُهَجِ الاَْنْفُسِ؛[3] محبت پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله از جهاد و شهادت در راه خدا بهتر است.

محبت بانوان

محبت به بانوان از سنت هاى پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سیره همه انبیاى الهى است. امام صادق علیه السلام فرمودند:

مِنْ اَخْلاقِ الاَْنْبیاءِ حُبُّ النِّساء؛[4] محبت به بانوان از اخلاق انبیاست.

علاقه و مبحت پیامبر اسلام به مادر و همسر و دخترش وصف ناشدنى است. آن قدر به مادر بزرگوارش حضرت آمنه علیهاالسلام علاقه مند بود و عواطفش نسبت به آن بانو مى جوشید که در اواخر عمر، پس از گذشت نزدیک به شصت سال از ارتحال مادرش، کنار قبر آن مادر ارجمند مى نشست و به یاد محبت هاى او مى گریست.[5]

مهر همسر

همچنین به همسرش، حضرت خدیجه، بسیار مهر مى ورزید و مراعات حال او را مى کرد. وقتى براى انعقاد نطفه حضرت زهرا علیهاالسلام از سوى خدا فرمان آمد که باید چهل روز از حضرت خدیجه علیهاالسلام فاصله بگیرد و مشغول عبادت شود، براى آن پیامبر گرامى بسیار سنگین بود که خدیجه را ترک گوید؛ چرا که بسیار او را دوست مى داشت و تعلق خاطر فراوانى به آن بانوى بزرگ داشت. از این رو به وسیله عمار یاسر پیغام فرستاد که گمان نکنید که من شما را ترک گفته ام و از تو ناراحتم، بلکه پروردگار من این گونه فرمان داده است تا امر خودش را تنفیذ و اجرا کند؛

فَلا تَظُنّى یا خَدیجَةُ اِلاّ خَیْراً فَاِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یُباهى بِکَ کِرامَ مَلائِکَتِهِ کُلَّ یَوْمٍ مِراراً؛[6] جز خیر گمانى مبر؛ که خداوند عزوجل روزى چندین مرتبه به خاطر تو به فرشتگان بزرگش مباهات مى کند.

پس از ارتحال حضرت خدیجه علیهاالسلام ، آن قدر از فقدان آن بانوى بزرگوار ناراحت و محزون بود که سال ارتحال حضرت خدیجه را سال عام الحزن نامیدند و بارها به یاد او گریه کردند. شخصیت اول جهان هستى به یاد همسرش مى گرید، تا جایى که مورد ملامت عایشه قرار مى گیرد. و در پاسخ به او مى فرماید:

صَدَّقَتْنى اِذْ کَذَّبْتُم وَ آمَنَتْ بى اِذْ کَفَرْتُمْ؛[7] زمانى که شما مرا تکذیب مى کردید، او مرا تصدیق نمود و زمانى که به من کفر مى ورزید، او به من ایمان آورد.

پیامبر خدا دوستان خدیجه را احترام مى کرد و گاهى براى آنان هدیه مى فرستاد. زمانى پیرزنى به محضر پیامبر خدا رسید. پیامبر به او بسیار احترام و محبت کرد. پس از آن که رفت، عایشه پرسید: او که بود. حضرت فرمودند: او در زمان خدیجه نزد ما مى آمد و از دوستان خدیجه بود.[8]

مهر دختر

احترام و مهر و عطوفت پیامبر به دخترشان فاطمه زهرا علیهاالسلام در عالم بى نظیر بود. عایشه چنین نقل مى کند:

وَکانَتْ اِذا دَخَلَتْ عَلَى النَّبى رَحَّبَ بِها وَ قامَ اِلَیْها فَاَخَذَ بِیَدِها وَ قَبَّلَ یَدَها وَ اَجْلَسَها فى مَجْلِسِهِ؛[9] هر زمان که فاطمه علیهاالسلام به حضور پیامبر خدا مى رسید، پیامبر به او خوش آمد مى گفت و با اشتیاق به سوى او مى شتافت. پس دست او را مى گرفت و مى بوسید و او را در کنار خود مى نشاند.

همچنین از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام چنین روایت شده است:

اِنَّهُ کانَ النَّبِىُّ صَلَى اللّهُ عَلَیْهِ و آلِهِ لایَنامُ حَتّى یُقَبِّلَ عُرْضَ وَجْهِ فاطِمَةَ یَضَعُ وَجْهَهُ بین ثَدْیَىْ فاطِمَةَ وَ یَدعُو لَها؛[10] سیره پیامبر چنین بود که نمى خوابید تا این که گونه فاطمه را مى بوسید، صورتش را روى سینه فاطمه مى گذارد و براى او دعا مى کرد.

بهشت قرب احمد سینه توست

ضمیر خلق در آیینه توست

تمام آفرینش پاى بستت

پیمبر خم شد و بوسید دستت

احترام و محبت دو سویه

سفارش اسلام به محبت و دوستى در خانواده دو طرفه است. اگر سفارش شده است که به پدر و مادر خیلى احترام کنید، از آن طرف هم سفارش شده است که پدران و مادران به فرزندانشان خیلى محبت کنند و به آنان احترام بگذارند. برخى از پدر و مادرها هستند که عاق فرزندانشان مى شوند. همچنین همان طور که سفارش شده است که مردان به بانوان محبت کنند، به بانوان هم سفارش شده است که به شواهرانشان احترام کنند.

طلب حلالیت

یکى از بزرگان مى فرمود: چه خوب است که هر چند وقت یک بار زن و شوهر از یکدیگر حلالیت بطلبند؛ چون اگر حق همدیگر را ادا نکنیم، یا یکدیگر را حلال نکنیم، همه گرفتاریم. ایشان مى فرمودند: من هر چند گاهى از خانمم حلالیت مى طلبم. انسان باید قلدرى را کنار بگذارد و از خانمش حلالیت بطلبد. خانم هم از شوهر حلالیت بطلبد.

کسى را همانند حضرت خدیجه کبرى علیهاالسلام سراغ نداریم که جان و مال و آبروى خود را فداى پیامبر خدا صلى الله علیه و آله کرده باشد. همه هستى خودش را نثار پیامبر خدا کرد. هنگامى که زمان ارتحال آن بزرگ بانو فرا رسید، پیامبر خدا بر بالینش نشستند. خدیجه چند وصیت داشت. اولین وصیتش این بود:

فَاِنّى قاصِرَةٌ فِى حَقِّکَ فَاعْفُنى یا رَسُولَ اللّه ؛[11] اى رسول خدا ! مرا حلال کنید که در حق شما کوتاهى کردم!

این سخن خانمى است که همه چیز خود را فداى پیامبر اکرم کرده است. کسى که هر چه در عظمت او بگوییم کم گفته ایم. با این همه فداکارى باز مى گوید: مرا عفو کن. این به خاطر این است که حق پیغمبر عظیم است. حق شوهر عظیم است.

حضرت زهرا علیهاالسلام از امیرالمؤمنین علیه السلام حلالیت مى طلبیدند. و این حلالیت طلبیدن سیره آنان بوده است.

تواضع و فروتنى

در زندگى همیشه باید کوتاه بیاییم و دست پایین را بگیریم و به یکدیگر گیر ندهیم که خدا به ما گیر خواهد داد. اگر خدا بخواهد گیر بدهد، همه ما کم مى آوریم، حتى انبیاى الهى هم کم مى آورند.

اَلا لَهُ الْحُکْمُ وَ هُوَ اَسْرَعُ الْحاسِبینُ؛[12] بدانید که حکم و داورى مخصوص اوست و او سریع ترین حسابگران است.

در مقابل خداوند هم باید دست پایین را بگیریم و بگوییم: خدایا، من مقصرم، فقیرم، مسکینم! هر چه دست پایین بگیریم، ما را بالا مى برند. انسان اگر بخواهد در مقابل خدا و اولیاى خدا شاخ و شانه بکشد و بگوید حق با من است، من کوتاهى نکرده ام، من خیلى خدمت کرده ام، مچ او را مى گیرند. او را به پاى حساب مى آورند و آن قدر اشکال در وجودش پیدا مى شود که بگذارد و فرار کند.

مثبت نگرى

حاج آقا دولابى مى فرمودند: شیخ محمد کوفى تشرفاتى داشت. ایشان براى زیارت امام رضا علیه السلام از نجف به مشهد آمده بود. در جلسه اى در مشهد او را دیدم. آدم بسیار صاف و زلالى بود. من گفتم: امام زمان هم خوش سلیقه است. با آدم هاى صاف و زلال مى نشیند.

در آن جلسه مهمانى داشتیم با ایشان غدا مى خوردیم. میزبان تخم مرغ سر سفره آورده بود. یک نفر از میهمانان یک رنگ مثلاً زردى در تخم مرغ دید. گمان کرد خون است. به صاحبخانه گفت: این خون است یا چیز دیگرى؟ به او گفت: تو چه کار دارى، تجسس لازم نیست. بعد شیخ محمد کوفى مثالى زد. گفت: یک بنده خدایى در مجلسى داشت غذا مى خورد. به خیال خودش دید یک فضله در غذاست. گفت: نمى دانم این فضله در دیگ غذا بوده که غذا را نجس کرده است، یا آلان از سقف افتاده است. اهل دلى آنجا بود. گفت: چرا تو چشمت آشغال و فضله را مى بیند. شاید از سقف نیفتاده، بلکه از ریشت افتاده است. گفت: از ریش من! گفت: بله. دست برد به ریشش، دید پر از فضله است. یعنى آن ولى خدا تصرف کرد.

این مثال را مى زد که اولاً بدبین و عیب تراش نباشید. به دنبال فضله و نجاست پیدا کردن نباشید. برخى افراد همیشه به دنبال فضله پیدا کردن هستند. با فضله حشر و نشر دارند. ولى برخى دیگر به دنبال زیبایى هستند. همیشه خیر و زیبایى مى بینند. گفت: نه خانه فضله دارد، نه سقف، بلکه فضله در ریش و چشم خود توست.

قدردانى از زحمات همسر

در مقابل خدا و اولیاى او هر چه مى توانیم باید دست پایین بگیریم و لنگ بیندازیم. باید بین خود و خدا بگوییم: ما در حق پدر و مادر و همسر کوتاهى کرده ایم. چه کسى مى تواند حق پدر و مادر و همسر را ادا کند!

خداوند آیت اللّه احمدى میانجى را رحمت کند! مى فرمودند: در اطراف آذربایجان شخصى به نام شیخ محمد طاها زندگى مى کرد. آدم فوق العاده اى بود. آیت اللّه محل بود. خانمى هم داشت که به او محبت و خدمت مى کرد. خانم ها غذا درست مى کنند، لباس مى شویند، بچه دارى مى کنند. هر کدامش واقعاً کار سنگینى است. گفتنش راحت است، اگر ما را حلال نکنند و از حقشان نگذرند، واقعاً گیر هستیم. این یک حقیقتى است.

شیخ محمد طاها معمولاً مشغول درس و بحث و عبادت و کارهاى دیگر بود. یک روز یک مشکلى در خانه پیش آمد. سابق هم معمولاً از چاه آب مى کشیدند. از لوله کشى و شیر آب خبرى نبود. خانم شیخ محمد طاها از دست آقا ناراحت شده بود و دلو و ریسمان را مخفى کرده بود.

شیخ محمد طاها سحر براى نماز شب بلند مى شود. همیشه آفتابه پر از آب براى او آماده بود، ولى آن شب مى بیند نه از آفتابه آب خبرى است و نه از دلو و ریسمان. اطراف را مى گردد و دلو و ریسمان را پیدا مى کند. دلو را در چاه مى اندازد. مى بیند خیلى مشکل است؛ پیرمرد است، توان ندارد از چاه آب بکشد. به سختى دلو آب را از چاه بالا مى کشد، اما از دستش مى افتد. زار زار شروع به گریه مى کند. خانم دلش به حال او مى سوزد. مى گوید: چرا گریه مى کنى؟ این که گریه ندارد. من برایت آب مى کشم. مى گوید: من براى آب گریه نمى کنم. گریه من براى این است که تو چهل سال است براى من آب مى کشى و من قدر تو را نمى دانستم و اصلاً توجه به این کارت نداشتم.

به زحمت هایى که گاهى دیگران براى ما مى کشند توجه نداریم. شما یک هفته بچه دارى کن، یک هفته غذا درست کن، یک هفته خانه دارى کن تا قدر زحمات همسرت را بدانى. شیخ محمد طاها مى گفت: من بعد از چهل سال فهمیدم که آب کشیدن تو چقدر مهم بوده است.

اگر مسأله طلبکارى و بدهکارى پیش کشیده شود، انسان خیلى بدهکار مى شود. انسان باید زحمت هاى دیگران، به خصوص همسر خودش را قدر بداند و از او تشکر کند و حلالیت بطلبد؛ هم زن از شوهر و هم شوهر از همسرش. از همدیگر حلالیت بطلبند و از یکدیگر راضى باشند.

سرپرستى و مدیریت در نظام خانواده

امروزه در دنیا مطرح است که حقوق زن و مرد مساوى است. این بحث درستى نیست. بنابر نص قرآن کریم، حق مرد بر زن بیشتر است:

اَلرِّجالُ قَوّامونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّل اللّهُ بَعْضَهُم عَلى بَعْضٍ وَ بِما اَنْفَقُوا مِنْ اَموالِهُمْ؛[13] مردان، سرپرست و نگهبان زنان اند، به خاطر برترى هایى که خداوند (از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى دیگر قرار داده است و به خاطر انفاق هایى که در اموالشان (در مورد زنان) مى کنند.

یعنى مردان بر زنان سرپرستى و مدیریت دارند.

وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ؛[14] مردان بر زنان برترى دارند.

این آیه مربوط به ارث هم نیست. بلکه مراد این است که مرد مدیریت و سرپرستى و قیومیتش بالاتر است، هر چند یک درجه باشد. پیامبر خدا نیز فرموده است:

کُلُّ نَفْسٍ مِنْ بَنى آدَمَ سَیِّدٌ فَالرَّجُلُ سَیِّدُ اَهْلِهِ وَ الْمَرئَةُ سَیِّدُ بَیْتِها؛[15] هر یک از افراد بنى آدم سرپرست و سالار است؛ مرد سالار و سرپرست اهل بیتش است و خانم سالار و سرپرست خانه است.

در روایتى دیگر از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله نقل شده است که فرمودند:

اَلرَّجُلُ راعٍ عَلى اَهلِ بَیْتِهِ وَ هُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُمْ فَالْمَرأَةُ راعِیَةٌ عَلى اَهْلِ بِیْتِ بَعْلِها وَ وَلَدِهِ وَ هِىَ مَسْئُولَةٌ عَنْهُم؛[16] مرد سرپرست خانواده خود است و در برابر آنان مسئول است. و زن سرپرست اهل بیت شوهر و فرزندان خویش است و در برابر آنان مسئول است.

یعنى در خانه مدیریت را به خانم بدهید. این که چه بخوریم، چه بپوشیم و چگونه خانه را مرتب کنیم، به عهده زن است. مرد هر چه در کارهاى خانه دخالت نکند، ارج و منزلتش بیشتر است. سلیقه هاى آراستن خانه را به خانم ها بسپارید. خانم ها اختیاردار خانه هستند. وضع خانه را آن ها باید مرتب کنند. اما مدیریت کلان و سرپرستى خانواده به عهده مرد است. خانم سرپرست خانه است و مرد سرپرست کل خانواده.

برترین حق

در روایات آمده است: کسى که بیش از همه بر خانم حق دارد، شوهر اوست. و کسى که بیش از همه بر مرد حق دارد، پدر اوست.[17] مادر هم به انسان خیلى حق دارد. یکى از آقایان مى فرمود: همسر در سینه انسان جا دارد و مادر بالاى سر انسان. یعنى احترامش بسیار زیاد است. خداوند همسر را مایه مودت و رحمت و سکونت و آرامش قرار داده است؛ یعنى باید در دلت باشد. او را به سینه خود بچسبان. همیشه با محبت و مودت با یکدیگر برخورد کنید. هم دوست داشته باشید و هم اظهار دوستى کنید. ولى پدر و مادر را مى گوید:

وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ؛[18] بال تواضع و رحمت خود را براى آنان بگستران.

یعنى خودت را در برابر آن ها پایین بیاور. آن ها روى سرت جاى دارند. دست و پایشان را ببوس. پاى مادر را باید روى سرت بکشى. حاج آقا دولابى سفارش مى کردند که این قدر پاى مادرت را ببوس تا گریه بیفتد. وقتى گریه افتاد، در بهشت باز مى شود و رحمت خدا شما را مى گیرد؛ چون بهشت زیر پاى مادران است.

براى پدر و مادر سنگ تمام بگذارید؛ چون پدر و مادر بهشت و جهنم شما هستند. همسر هم عضو شما و جزء شماست و در سینه شما قرار دارد. خوشى و ناخوشى شما در او اثر دارد. همراه و شریک زندگى شماست. موفقیت هر مردى در گرو همراهى و همگامى همسر اوست. اگر انسان اهل عبادت و سلوک است، یا اهل درس و تحصیل علم است، چنانچه همسرش با او همدل و همراه باشد، به راحتى به مقصد مى رسد. اما ناسازگارى در زندگى و همراهى نکردن همسر مانع راه مى شود. در روایات بسیارى سفارش شده است که خانم ها با غم و شادى شوهرانشان بسازند و با آن ها همراه و سازگار باشند.


[1] ثواب الاعمال، ص 186؛ بحارالأنوار، ج 91، ص 57 ، ح 33.

[2] سوره فرقان، آیه 74.

[3] ثواب الأعمال، ص 186 ؛ بحارالأنوار، ج 91، ص 57 ، ح 33 .

[4] بحارالأنوار، ج 100، ص 236، ح 24 ؛ وسائل الشیعة، ج 14، ص 9، ح 24923 .

[5] کحل البصر، ص 24 ؛ بحارالأنوار، ج 15، ص 162 .

[6] بیت الاحزان، ص 5 ؛ العددالقویة، ص 219 ؛ بحارالأنوار، ج 16، ص 78.

[7] کشف الغمة، ج 2، ص 131 ؛ بحارالأنوار، ج 16، ص 8 .

[8] کشف الغمة، ج 2، ص 130 ؛ بحارالأنوار، ج 16، ص 8 .

[9] بشارة المصطفى، ص 253 .

[10] المناقب، ج 3، ص 334 ؛ بحارالأنوار، ج 43، ص 43.

[11] شجره طوبى، ص 223.

[12] سوره انعام، آیه 62 .

[13] سوره نسا، آیه 34.

[14] سوره بقره، آیه 228.

[15] نهج الفصاحة، ح 2177.

[16] تنبیه الخواطر، ص 14.

[17] جاءَتْ امْرَأَةٌ اِلَى النَّبِىِّ صلى الله علیه و آله ...قالت: یا رَسُولَ اللّه ِ مَنْ اَعْظَمُ النّاسِ حَقّاً عَلَى الرَّجُلِ؟ قالَ: والِدُهُ. فَقالَتْ: یا رَسُولَ اللّه ِ مَنْ اَعْظَمُ النّاسِ حَقّاً عَلَى الْمَرْأَةِ قالَ: زَوْجُها؛ زنى به محضر پیامبر صلى الله علیه و آله رسید و گفت: اى رسول خدا، از میان مردم چه کسى حق بیشتر و بزرگ ترى بر عهده مرد دارد؟ حضرت فرمودند: پدر او. گفت: اى رسول خدا، از میان مردم چه کسى بزرگ ترین حق را بر گردن زن دارد؟ فرمودند: شوهر او. (الکافى، ج 5 ، ص 506؛ وسائل الشیعة، ج 14، ص 112.)

[18] سوره اسراء، آیه 24.

روحیه حساس در زنان

فَاِنَّ المَرْأَةَ رَیْحانَةٌ وَ لَیْسَت بِقَهْرَمانَةٍ فَدارِها عَلى کُلِّ حالٍ وَ اَحْسِنِ الصُّحْبَةَ لَها لِیَصْفُوَ عَیْشُکَ؛[1] 
 زن همچون شاخه گل است و او کسى نیست که بار سنگین مسئولیت بر دوشش بگذارى. در هر حال با او مدارا کن و رفتارى نیکو داشته باش تا زندگى ات با صفا شود. «على علیه السلام »
بخل در صلوات
بخل ریشه بسیارى از خصلت هاى زشت و ناروا و منشأ گناهان فراوانى است. در روایات چند دسته بخیل شمرده شده اند؛ یک گروه کسانى هستند که از سلام کردن بخل بورزند: «اَلْبَخیلُ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلامِ ؛ بخیل کسى است که در سلام کردن بخل بورزد.»[2] یک سلام مگر چقدر مایه مى برد که سلام کردن براى برخى افراد این قدر سنگین است!
گروه دیگرى که در روایات بخیل شمرده شده اند، کسانى هستند که نام مبارک پیامبر خدا صلى الله علیه و آله را بشنوند و بر او صلوات نفرستند:
اَلْبَخیلُ مَنْ ذُکِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ یُصَلِّ عَلَىَّ؛[3] بخیل به تمام معنا کسى است که نام من نزد او برده شود و بر من صلوات نفرستد.
محبت به خانم ها
درباره محبت به خانم ها روایات فراوانى در متون روایى ما آمده است. گمان نکنید که این روایات ـ نعوذ باللّه ـ اسرائیلیات است و در گوشه و کنار روایات قرار دارد. بلکه این روایت در متون روایى فقهى ما در باب نکاح و ازدواج و در اخلاقیات، در ابواب مختلف و در باب حالات و سیره و روش عملى پیامبر و اهل بیت علیهم السلام آمده است. این هم به این دلیل است که مسأله زندگى و خانواده و آداب معاشرت با خانواده یکى از مسائل اساسى اسلام است.
محبت و مهرورزى به زنان سیره پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام بوده است. گروهى به محضر امام باقر علیه السلام رسیدند. دیدند آن حضرت محاسنشان را رنگ و زینت کرده اند و مثل یک جوان به خودشان رسیده اند. به حضرت عرض کردند: یابن رسول اللّه، شما هم مثل جوانان به خودتان رسیده اید و به اصطلاح امروز شیک کرده اید. حضرت فرمودند:
اِنّى رَجُلٌ اُحِبُّ النِّساءَ فَاَنـَا اَتَصَبَّغُ لَهُنَّ؛[4] من مردى هستم که زنان را دوست دارم و براى آنان محاسنم را رنگ مى کنم.
گمان نکنید که امامان ما از آن مقدس هایى بوده اند که کارى به این کارها نداشته اند. فرمودند: این زیبایى و شادابى را براى زنان خودم انجام داده ام. بنابراین دوستى و محبت و مهرورزیدن به خانم ها از سیره هاى پیامبران و امامان است. اگر شما دوست ندارى، شیعه امام باقر علیه السلام نیستى، یا فطرت شما دست خورده است.
مِنْ اَخْلاقِ الاَْنْبیاءِ حُبُّ النِّساءِ؛[5] محبت به زنان از اخلاق پیامبران است.
ظرافت و حساسیت زنان
در روایات از زنان تعبیرهاى زیبا و عجیبى شده است که معرف روحیات و شخصیت آنان است. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله از زنان به عنوان «قواریر» یاد کرده است. قواریر جام هاى بلورینى هستند که باید با احتیاط و مدارا با آنان برخورد نمود؛ چرا که در معرض شکستن هستند، پیامبر خدا در این تعبیر فرمودند: «رِفْقاً بِالقَواریر»؛[6] یعنى با جام هاى بلورین ـ زنان ـ با رفق و مدارا رفتار کنید. و در برخى دیگر از روایات آمده است: «لا تَکْسِرُ
القَواریرَ»؛[7] یعنى مواظب باشید آن ها را نشکنید!
قواریر در آیات قرآن هم آمده است. هنگامى که در سوره «هل اتى» از نعمت هاى بهشتى یاد مى کند مى فرماید:
«قَواریرَ مِنْ فِضَّةٍ قَدَّ روها تَقْدیراً؛[8] ظرف هاى بلورینى از نقره که آن ها را به اندازه مناسب آماده کرده اند.
در این روایات مى فرمایند: خانم ها همانند جام هاى بلورین، خیلى لطیف و ظریف و شکننده اند. جام هاى بلورین زود مى شکند. آن ها آهن و چدن و فولاد نیستند. شفاف و زلال و شکننده اند. یعنى چیزى به آن ها نزنید، پرتاب نکنید. خیلى با ملاطفت با آن ها رفتار کنید. تندى، خشونت، بى مهرى، بى اعتنایى با طبیعت آنان سازگار نیست. بسیار حساس و لطیف اند. مواظب رفتار خود با آنان باشید.
همچون گل
تعبیر دیگرى که براى معرفى شخصیت و طبیعت زنان در روایات ما آمده است و شاید بتوان گفت بهترین تعبیرى است که مى توان در مورد آنان به کار برد، تعبیرى است که حضرت على علیه السلام در وصیت به فرزندشان، محمد حنفیه بیان فرموده اند: «اَلْمَرأَةُ رَیْحانَةٌ؛[9] زن، گل و ریحان است.»
ریحان در زبان عربى به معناى گل است. گل موجودى لطیف، ظریف،
خوش بو و معطر است. همه وجودش لطافت و زیبایى است. از گل غیر از لطافت و زیبایى نمى توانى بگویى. من گمان نمى کنم هیچ دینى به اندازه اسلام، و هیچ پیامبرى به اندازه پیامبر اسلام، از زن دفاع کرده باشد. اگر خانم ها هستى خودشان را فداى پیغمبر و امامان کنند، کارى نکرده اند. شما زمان پیامبر را در نظر بیاورید، یا هر زمانى که خانم ها تحقیر شده اند و مى شوند. همین الآن هم خیلى تحقیر مى شوند. هر کس که بخواهد از خود بزرگى نشان دهد، این طایفه را تحقیر کرده است. نمى دانند که نباید این مخلوق زیباى خدا را تحقیر کرد.
از زن تعبیر به گل شده است. گل را باید بویید، باید تماشا کرد، باید با ظرافت و لطافت با او رفتار کرد. گل حساس است. به گرما، به سرما، به باد و طوفان حساس است. همه این عوامل تأثیر منفى بر روى آن مى گذارد. از این جهت گلخانه ها معمولاً هواى معتدل و پاکى دارند. یعنى تندى ها، بى اعتنایى ها، قهرها و آزار و اذیت ها گل را زود پژمرده مى کند و از بین مى برد. باید با محبت با او برخورد کرد، باید با ملایمت و عطوفت با او رفتار کرد. احساسش را باید درک کرد. دختر شما، همسر شما، مادر شما و خواهر شما همه گل اند. نمى گوید همسر گل است، بلکه مى گوید: زن گل است؛ یعنى خانم ها همه گل هستند:
اَلْمَرأَةُ رَیْحانَةٌ وَ لَیْسَتٌ بِقَهْرِمانَةٍ؛ زن گل است و قهرمان نیست.
قهرمان در زبان فارسى به پهلوان مى گویند، ولى در زبان عربى به معناى کسى است که فرماندهى مى کند؛ یعنى کارهاى کلان و مهم و کمرشکن به دست اوست. از این رو کارهاى مهم وکلان نباید در دست خانم ها باشد، خانم نمى تواند مرجع تقلید، قاضى، رئیس جمهور و پیغمبر و امام باشد. حضرت زهرا علیهاالسلام قطعاً از همه پیامبران، غیر از پیامبر بزرگ اسلام، بالاتر بوده و هست و حتى از همه امامان به جز امیرالمؤمنین علیه السلام بالاتر است، ولى این منصب را به او نداده اند. ممکن است زن درجه و مقام پیدا کند و خیلى هم بالا برود، ولى منصب رسمى اجتماعى و کارهاى کلیدى و مهم و کلان از دوش آن ها برداشته شده است و بر دوش آقایان گذاشته شده است. چنان که قرآن کریم مى فرماید: «اَلرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ»؛[10] قیومت و سرپرستى و مدیریت کلان باید در دست آقایان باشد، خانم ها براى این کار ساخته نشده اند. خانم ها براى کارهاى سخت ساخته نشده اند.
على علیه السلام در بیانى زیبا به فرزندشان محمد حنفیه به همین امر توصیه مى فرمایند:
یا بُنَىَّ... اِنِ اسْتَطَعْتَ اَنْ لا تُمَلِّکَ الْمَرْأَةَ مِنْ اَمْرِها ماجاوَزَ نَفْسَها فَافْعَلْ فَاِنَّهُ اَدْوَمُ لِجَمالِها وَ اَرْخى لِبالِها وَ اَحْسَنُ لِحالِها؛[11] پسرم! ... و اگر بتوانى به زن بیش از حد خود تحمیل نکنى؛ این کار را بکن؛ زیرا با این کار زیبایى اش بادوام، خاطرش آسوده تر و حالش نیکوتر است.
فعالیت هایى هماهنگ با روحیه زنان
کارى که به زنان واگذار مى شود، باید هماهنگ و مطابق با روحیه و طبیعت لطیف آنان باشد. کارهایى که نیاز به محبت و عطوفت دارد. کارهایى که نیازمند احساس است. کارهایى که نیازمند مهرورزى و دلسوزى است. کارهایى همچون پرستارى و امور تربیتى. اما از واگذارى کارهایى که در شأن خانم ها نیست، نهى شده است. مثلاً اجازه نداده اند که خانم ها قاضى شوند. چون قاضى باید قوه عاقله اش قوى باشد. تابع احساسات نباشد. تحت تأثیر عوامل احساس برانگیز و عاطفه برانگیز نباشد. حکمى که مى خواهد صادر کند باید بى طرفانه باشد و مغلوب احساسات نباشد.
اگر شخصى را آوردند که محکوم به اعدام است؛ مثلاً کسى را کشته است. اگر محکوم شروع به گریه کرد، یا زن و بچه او شروع به گریه کردند، قاضى نباید تحت تأثیر قرار گیرد. و این نوعاً در زنان محقق نمى شود؛ چون زن پر از احساس وعاطفه است. خداوند طبیعت او را این چنین خلق کرده است. او براى کارهایى ساخته شده است که نیازمند احساسات و عواطف است و از عهده مرد خارج است. آن روحیه اى که مرد دارد، زن ندارد و آن روحیه اى که زن دارد مرد ندارد. هر کدام براى کارى ساخته شده اند. خانم ها بیشتر براى کارهاى داخل خانه، تربیت فرزندان، پرستارى، پذیرایى، بچه دارى و... ساخته شده اند.
تقسیم کار
یکى از عوامل شادابى خانواده ها تعیین حدود مسئولیت افراد در خانواده است. با تقسیم کار، عدالت اجتماعى در محیط کوچک خانواده سعادت مى آفریند و زن را از دخالت در امورى که سزاوار نیست بازمى دارد. امام صادق علیه السلام فرمودند: حضرت فاطمه علیهاالسلام کارهاى مربوط به زندگى با حضرت على علیه السلام را این گونه تقسیم کردند: آسیاب کردن گندم، خمیر کردن آرد و پختن نان به عهده فاطمه علیهاالسلام و کارهاى بیرون منزل از قبیل جمع آورى هیزم، آوردن آب و نظافت به عهده على علیه السلام .[12]
امام صادق علیه السلام فرمودند: این تقسیم کار با رهنمود رسول خدا صلى الله علیه و آله انجام گرفت. آن گاه که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: کارهاى داخل منزل را فاطمه علیهاالسلام و کارهاى بیرون منزل را على علیه السلام انجام دهد، حضرت زهرا با خوشحالى فرمود :
فَلا یَعْلَمُ ما داخَلنى مِنَ السُّرُورِ اِلاَّ اللّهُ بِاِکْفائى رَسُولُ اللّهِ تَحَمُّلَ رِقاب الرِّجالِ؛[13] جز خدا کسى نمى داند که از این تقسیم کار تا
چه اندازه خوشحال شدم؛ زیرا رسول خدا مرا از انجام کارهایى که مربوط به مردان است بازداشت.
جهاد زن
امام صادق علیه السلام فرمودند:
«جِهادُ الْمَرأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ؛[14] جهاد زن خوب همسردارى است.»
این تعبیر، بسیار زیبا و عجیب است؛ جهاد زن، دنیا و آخرت زن، سعادت زن، سیر و سلوک زن، عبادت زن این است که خوب همسردارى کند. در خانه براى خودش و همسرش، براى تربیت یک نسل، کانونى پر از مهر و محبت فراهم سازد. هر چه روى این سرمایه گذارى کند، به خدا و پیامبر نزدیک تر است. پیامبر گرامى اسلام از یاران خود پرسید: در کدام لحظه زن به خدا نزدیک تر است؟ پاسخ مناسبى مطرح نشد. تا این که حضرت زهرا علیهاالسلام سؤال پدر را شنید و پاسخ داد:
اَدْنى ما تَکُونُ مِنْ رَبِّها اَنْ تَلْزِمَ قَعْرَ بَیْتِها؛[15] آن لحظه اى که زن در خانه خود مى ماند (و به امور زندگى و تربیت فرزندان مى پردازد) به خدا نزدیک تر است.
زن هر چه از اجتماعات بیرون باشد و از اختلاط با نامحرمان فاصله بگیرد، به خدا نزدیک تر است. در روایت آمده است : «مَسْجِدُ الْمَرأَةِ بَیْتُها؛ مسجد زن خانه اوست.»[16] حتى فرمودند: هنگامى که زن نمازش را به تنهایى در خانه مى خوانند، بیست و پنج درجه نمازش برتر از وقتى است که به جماعت در مسجد مى خواند.[17] اگر در خانه نماز بخواند بهتر است.
فاطمه زهرا علیهاالسلام مسجد در کنار خانه اش بود، ولى در جماعت شرکت نمى کرد. روایتى ندیده ام که آن حضرت نمازش را در مسجد خوانده باشد. پیامبر خدا و امیرالمؤمنین علیهماالسلام نماز را به جماعت در مسجد مى خوانند، اما فاطمه زهرا و زینب علیهماالسلام ، در مسجد و جماعت شرکت نمى کردند.
باز مى فرمایند: در نماز هر چه صداى زن از مردهاى نامحرم دورتر باشد، ثوابش بیشتر است.[18] اگر زن از درون کار کند، به خدا نزدیک مى شود. الآن درصدد بحث همسردارى نیستیم، مى خواستیم بگوییم که زن قهرمان نیست و کارها و مدیریت هاى کلان از روى دوش او برداشته شده است.
مدارا
امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه روایت مى فرمایند: «فَدارِها عَلى کُلِّ حالٍ؛ در همه حال با همسرت مدارا کن.» نمى گوید در بعضى از مواقع، بلکه مى گوید: در هر حال مدارا کن. ما کم عمومى داریم که تخصیص نخورده باشد؛ یکى هم همین جاست. در برخى دیگر از روایات مى فرماید: «فَدارُوهُنَّ عَلى کُلِّ حالٍ؛[19] در هر حال با آنان مدارا کنید.» با آن ها درگیر نشوید، جنگ و نزاع نکنید.
اختلاف نکنید که زندگى خود را متلاشى و ناراحتى خود و دیگران را فراهم مى کنید.
در ادامه مى فرماید: «وَ اَحْسِنِ الصُّحْبَةَ لَها؛ با همسرت مصاحبت و همنشینى نیکو داشته باش.» معاشرت و برخورد و گفت و گوى شما با او به نحو احسن باشد. نتیجه همه اینها به خود شما و زندگى شما باز خواهد گشت: «لِیَصْفُوَ عَیْشُکَ؛ تا این که زندگى خوب و با صفایى داشته باشى.» این ها همه براى یک زندگى سالم، خوب، گرم، صمیمى و با محبت و صفاست.


[1] من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 556 ؛ مکارم الاخلاق، ج 2، ص 470، ح 1607 .
[2] معانى الاخبار، ص 246، ح 8 ؛ میزان الحکمة ، ج 2، ص 1348، ح 8838 .
[3] معانى الاخبار، ص 246 ؛ بحارالأنوار، ج 91، ص 54 .
[4] الکافى، ج 6 ، ص 480؛ بحارالأنوار، ج 46، ص 298، ح 30.
[5] الکافى، ج 5 ، ص 320 ؛ وسائل الشیعة، ج 14، ص 9، ح 24923 ؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 236، ح 24.
[6] الاستیعاب، ج 1، ص 140؛ امتاع الاسماء، ج 6 ، ص 319.
[7] امتاع الاسماء، ج 9، ص 315؛ سبل الهدى، ج 11، ص 396.
[8] سوره انسان، آیه 16.
[9] من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 556 ؛ مکارم الاخلاق، ج 2، ص 470، ح 1607.
[10] مردان سرپرست و نگهبان زنان اند. سوره نساء آیه 34 .
[11] من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 556 ؛ مکارم الاخلاق، ج 2، ص 470، ح 1607 .
[12] کانَ امیرالمؤمنین علیه السلام یَحْتَطِبُ و یَسْتَقى وَ یُکَنِّسُ وَ کانَتْ فاطِمَةُ تَطْحَنُ و تَعْجَنُ و تَخْبُزُ. بحارالأنوار، ج 43، ص 153، ح 7 .
[13] بحارالأنوار، ج 43، ص 81 ، ح 1 ؛ وسائل الشیعة، ج 14، ص 123، ح 25341 ؛ نهج الحیاة، ص 168 .
[14] من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 439 ؛ وسائل الشیعة، ج 14، ص 115، ح 25314 .
[15] بحارالأنوار، ج 43، ص 92 ؛ نهج الحیاة، ص 163.
[16] لمعه دمشقیه، ج 1، ص 56 .
[17] مکارم الاخلاق، ج 1، ص 500 ، ح 1730.
[18] از پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله روایت شده است: ما صَلَّتِ امْرَئَةٌ اَحَبُّ اِلَى اللّهِ مِنْ صَلوتِها فِى اَشَدِّ بَیْتِها ظُلْمَةً؛ هیچ بانویى نمازى نخوانده است که در نزد خداوند دوست داشتنى تر باشد از نمازى که در گوشه تاریک خانه اش خوانده است. (نهج الفصاحه، ح 2588.)
[19] من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 554؛ وسائل الشیعة، ج 14، ص 130، ح 25367.

درباره سايت

مبلغ

الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ کَفی‏ بِاللَّهِ حَسیباً39 ( این سنّت خداست در حق ) آنان که تبلیغ رسالت خدا کنند و از خدا می ترسند و از هیچ کس جز خدا نمی ترسند و خدا برای حساب به تنهایی کفایت می کند.

اطلاعات سايت

  • پست الکترونيک:
  • مدير سايت:
  • تاريخ امروز:
  • وحیدکیانی
کپی برداری از مطالب سایت با دادن لینک کاملا شرعی و قانونی است
  • صفحه نخست
  • وحید کیانی