مثل داروی تلخ!
دارو تلخ است؛ خاصیت آن هم به تلخی است، اما شیرینی سلامت و بهبود در پی دارد.
به شرط این که در وقت و زمان خود مصرف شود، و دیر یا زود نشود.
و دیگر آن که اندازه آن هم مراعات شود و کم یا زیاد نشود، اگر گفته اند شربتی را دو پیمانه مصرف کن و دیگری را سه یا چهار پیمانه، به همان میزان باید مصرف شود.
از طرفی هم البته باید پرهیز را مراعات کرد، یعنی در کنار آن هر چیزی را نباید خورد.
حال، نماز چیزی دقیقاً شبیه داروست.
یعنی مثل دارو تلخ است، هر کس بگوید شیرین است شیرین عقل است.
مگر می شود صبح سرمای زمستان توی جاده از اتوبوسی پیاده شوی، و در هوای سرد وضویی بسازی و با لرز و سرما نماز بخوانی و شیرین باشد؟ یا غرق فیلم یا غرق گفتگو باشی و مؤذن اذان بگوید و بلند شوی و راهی مسجد شوی و شیرین باشد؟
البته نه فقط نماز بلکه هر عبادت دیگری هم همین طور است، اساساً حق، اینگونه است امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: الحق مُرّ، یعنی حق تلخ است. نماز هم که حق است پس تلخی های خود را دارد.
بله، اگر انسان نسبت به حقیقت نماز فهم و معرفت پیدا کند تلخی آن شیرین و آسان می شود. از این رو در دعا از خدا می خواهیم، خدایا شیرینی ذکر خودت را به ما بچشان. یعنی خدایا به ما معرفت کرامت کن!
دیگر آن که نماز مثل دارو زمان دار است و باید زمان آن را رعایت کنیم، یعنی در وقت خود بخوانیم.
چون فلسفه نماز احساس عظمت حق است و این احساس برای کسی اتفاق می افتد که نماز را در اول وقت خود بخواند. کسی که با تأخیر، نماز خود را می خواند در حقیقت با تأخیر خود فریاد می کند که خدایا! تو عظیم نیستی، پول عظیم است، کسب و کار عظیم است، تفریح و تفرج عظیم است. اگر تو عظیم بودی که من همان ابتدا حرف تو را گوش می دادم.
دیگر این که مثل دارو باید کنار نماز پرهیز هم باشد، پس اگر نماز حق است باید از باطل فاصله گرفت، یعنی نباید به منکر و فحشایی آلوده شد. وگرنه خاصیت نماز را از بین می برد.
شما وقتی یک فضا را با وسایل گرمایشی گرم نگه می داری باید تمام روزنه ها و دریچه ها و درها را ببندی، و گرنه انرژی را هدر داده ای. چرا نماز برای ما حرارت و گرمایی ایجاد نمی کند، چون پنجره گوش، پنجره چشم، پنجره دهان باز است و هر چیزی را می شنویم، هر چیزی را می بینیم، هر چیزی را می گوییم.
درست مثل انباری که پر از گندم باشد اما روزنه ها هم باز باشند. اینجاست که همه چیز طعمه موش و مور و ملخ شده و از دست می رود.
«گر نه موشی دزد در انبار ماست
گندم اعمال چل ساله کجاست»
خلاصه این که هر کس می خواهد از اندوخته نماز خود و از حرارت و گرمای آن برخوردار باشد باید این پنجره ها و روزنه ها را یکی پس ازدیگری بسته نگه دارد و تنها به ضرورت باز کند، نه این که پیوسته از سر هوا و هوس و میل، چشم و زبان و گوش خود را باز بدارد.
منبع: مثل شاخه های گیلاس، محمدرضا رنجبر
تشبیه درست و به جا بود و ممنون.
خیلی جالب و عالی ممنون
عالی بود اجرکم عندالله
+++++++++++++++++++++++++++++++++++♥♥♥
تشکر ...
سلام علیکم حاج آقا
بسیار جالب بود...
استفاده کردیم
تشکر و التماس دعا
التماس دعا