۲ مطلب با موضوع «سخنرانی :: بلند :: خوش اخلاقی در خانه» ثبت شده است

منبری زیبا از استاد انصاریان با عنوان فرصت دانستن دنیا‌

در این بخش متن سخنرانی با عنوان فرصت دانستن دنیا‌ در موضوع اهتمام به عمر انسان در اسلام آورده شده است.


وجود مبارک رسول خدا(صلى الله علیه و آله) همه فرصت هایى که خداوند مهربان به انسان عنایت مى کند را به عنوان غنیمت، یعنى سرمایه اى قابل سود به حساب آورده که این فرصت ها به شکل ها و صورت هاى گوناگون در اختیار انسان قرار مى گیرد و خدا نیز احدى را از این فرصت ها غریب، تنها و بیگانه نمى گذارد. چون کریم، رحیم، ودود و مهربان است. پس به کمال، رشد، نجات و سلامت بندگانش علاقه دارد. خاک مرده را تبدیل به انسان کرد که این انسان از عظیم ترین سرمایه هاى خداوندى بهره مند شده و به حیاتى برسد که خودش در قرآن از آن به «عِیشَةٍ رَّاضِیَةٍ».[1]تعبیر کرده است که جاى این زندگى، در دنیاى بعد است.

اگر کسى بگوید: چرا این زندگى را در آنجا به من مى دهند؟ جوابش این است که: شما در حقیقت درخواست مى کنید که اقیانوس کبیر را در استکان بریزند و این کار شدنى نیست. بعد ممکن است بگوید: خدا که قدرت دارد؟ باید گفت: قدرت خدا به امر محال تعلق نمى گیرد. خدا قدرت بى نهایت است، ولى قرار گرفتن اقیانوس کبیر در استکان، امرى محال است، البته اشکال از ماده است که این توان را ندارد که مانند اقیانوسى در استکان جا بگیرد، وگرنه ضعف و اشکال از ناحیه قدرت خدا نیست.

همیشه باید فعل و انفعالات در دایره قدرت بیاید. نه اینکه اینجا قدرت خدا ناقص است، بلکه این فعل و انفعال، میدان ندارد. اقیانوس کبیر قبول نمى کند که در استکان برود و استکان نیز قبول نمى کند که اقیانوس در آنجا بگیرد واین ربطى به خدا و قدرت او ندارد.وقتى خداوند در قرآن مجید مى فرماید:جاى شما در بهشتى است که پهناى آن از آسمان ها و زمین بیشتر است، هیچ کسى نمى تواند پهناى آسمان و زمین را به دست بیاورد. این بهشت، اجر درست کارى شماست. این بهشت مانند اقیانوسى است. زندگى محدود ما نیز مانند استکان است. بهشت را نمى شود به این طرف- دنیا- بیاورند و به شما بدهند، اینجا نیز نمى شود که شما را ابدى قرار دهند؛ چون نسل و انسان هاى دیگر مى خواهند وارد زمین شوند و ما باید برویم که جا براى آن ها باز شود. اینجا جا تنگ است.

ارزش فرصت ها در قرآن و روایات

ارزش فرصت ها در قرآن مجید و روایات بیان شده است. انسان اگر از این فرصت ها غافل و بى توجه بماند تا فرصت ها از دست بروند وقتى به عالم بعد منتقل شود، دائم به خدا التماس مى کند که مرا دوباره به کنار آن فرصت ها برگردان.آن ها جواب مى دهند که ما نظام عالم دنیا را به هم ریخته ایم و خورشیدش را خاموش کرده ایم: «إِذَا الشَّمْسُ کُوّرَتْ* وَ إِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ».[2]ستاره ها را تیره و تار کردیم، کوه ها را مانند پنبه حلّاج، گرد و غبارش را به باد دادیم، دیگر دنیایى وجود ندارد که تو را برگردانیم. اگر هم وجود داشت، در اراده ما نبود که به کسى دوبار عمر بدهیم. فرصت فقط یک بار است.

شما تاکنون شنیده اید که از زمان حضرت آدم(علیه السلام) تا به حال، دو مرتبه جوانى را به کسى بدهند؟ یک بار جوان مى شود، و بعد پیر مى شود و بعد هم مى میرد. هیچ پیرى را به جوانى برنگردانده اند.
اگر بنا بود که پیرى را به جوانى برگردانند، پیغمبران اولوالعزم مانند نوح(علیه السلام) را برمى گرداندند که نهصد و پنجاه سال دیگر عمر کند، اما آن ها درخواست نکردند؛ چون مى دانستند که در این دستگاه، این درخواست را قبول نمى کنند.آیه اى از فرصت هاى از دست رفته و آن هایى که از دست دادند، در سوره مبارکه فاطر است که: «وَ هُمْ یَصْطَرِخُونَ فِیهَا رَبَّنَآ أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صلِحًا غَیْرَ الَّذِى کُنَّا نَعْمَلُ أَوَ لَمْ نُعَمّرْکُم مَّا یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَن تَذَکَّرَ وَ جَآءَکُمُ النَّذِیرُ فَذُوقُواْ فَمَا لِلظلِمِینَ مِن نَّصِیرٍ».[3]

این «هم» که ضمیر جمع است؛ یعنى آن هایى که فرصت هاى الهى را از دست دادند؛ ماه مبارک رمضان، فرصت زیبایى براى روزه گرفتن است، شما اگر این فرصت را غنیمت می دانستید؛ یعنى از این سرمایه بهره می بردید. پیغمبر اعظم(صلى الله علیه و آله) مى فرمایند: «انفسکم فیه تسبیح و نومکم فیه عبادة و عملکم فیه مقبول و دعاءکم فیه مستجاب».[4]وقتى در ماه رمضان مى خوابید، در خواب که کسى مکلّف نیست، خدا به نویسنده هاى اعمال مى گوید: خواب بنده مرا به عنوان تسبیحِ من بنویسید. از دست دادن فرصت هااز این سرمایه بهره ببرید. اما عده اى فرصت را از دست دادند، همان گونه که سال هاى قبل از دست دادند و سال هاى بعد نیز ممکن است از دست بدهند.

شما این فرصت را غنیمت دانستید. فرصت عمر، مال، زیبایى، سلامت، آبرو، بیان، قلم و کار، فرصت هاى الهى است: کسانى که همه فرصت ها را از دست دادند، در جهنم فریاد مى کشند؛ چون در آنجا خواب نیست و کسى در آن عذاب، خوابش نمى برد. بیدارى و تشنگى و گرسنگى است، خوردن آب هاى جوشان جهنم و به هم ریختن مزاج دوزخیان که پیوسته ناله مى کنند.ناله آن ها چیست؟ خدا مى گوید: این است که: خدایا! ما را از جهنم بیرون ببر! که چه کار کنیم؟ «نَعْمَلْ صلِحًا غَیْرَ الَّذِى کُنَّا نَعْمَلُ».[5] ما در زمانى که در دنیا بودیم، به شکلى زندگى کردیم که مورد پسند تو نبود؛ چون زندگانى ما انسانى، اخلاقى و عاطفى نبوده، بلکه زندگى ما، زندگى حیوانى بوده است. به قول سعدى:

  • گاوان و خران بار بردار به ز آدمیان مردم آزار

عدّه اى که در زندگى آن ها ظلم و ستم بود، همیشه دل ها را مى سوزاندند، مال مردم را مى خوردند، مردم را مى ترساندند، عرق خورى، چاقو کشى، فحاشى، که هیچ حیوانى در عالم این گونه زندگى نمى کند.

حکایت انوشیروان و وزیر

مى نویسند: انوشیروان با وزیرش رد مى شدند، به خرابه اى رسیدند، دو جغد با هم حرف مى زدند. بوذرجمهر شخص باسوادى بود، که هم زبان ایرانى را استاد بود و هم زبان هندى را. «کلیله و دمنه» را ایشان اولین بار از زبان هندى به زبان ساسانى برگرداند. بعد عبدالله بن مقفع به عربى برگرداند و ملّاحسین کاشفى سبزوارى به فارسى برگرداند و به نام «انوار سهیلى» نامید که کتاب خیلى خوبى است.این کتاب عیب ها و حسن ها را از زبان حیوانات بیان کرده است که آن عالم هندى ساخته بود. بوذرجمهر چون آن را ترجمه کرد مشهور شد که بوذرجمهر زبان حیوانات را مى فهمد.

انوشیروان به بوذرجمهر گفت: این دو جغد به همدیگر چه مى گویند؟ گفت:ممکن است دوست نداشته باشند که ما بدانیم چه مى گویند. گفت: نه، بگو آن ها چه مى گویند. گفت: آن جغد خاکسترى، جغد نر است و آن جغد دیگر، ماده است. جغد خاکسترى به خواستگارى دختر این جغد ماده آمده است براى پسر خودش. دارند با هم صحبت مى کنند تا مقدمات را فراهم کنند. آن جغد ماده مى گوید: دختر من در زیبایى، پر زدن و حرف زدن کم نظیر است، پس مهریه اش سنگین است. جغد نر گفت: مهر دخترت چقدر است؟ گفت: صد هزار خرابه. جغد نر گفت: پسر من صد هزار خرابه از کجا بیاورد. گفت: تا این مرد- انوشیروان- بر سر کار است، این مملکت رو به خرابى است و هر چه خرابه بخواهى، پیدا مى شود. تا ستمگران سرکار هستند، هم اقتصاد خراب است، هم اخلاق، هم زندگى و هم گره هاى زندگى مردم زیاد است. همه مردم دچار چه کنم چه کنم هستند. این طبع ستم و ستمکار است. واعظ خوش بیان و خوش قیافه اى را سى روز ماه رمضان دعوت به منبر نمودند.

از روز اول ماه رمضان شروع به تفسیر آیات بهشت کرد و از نعمت هایش گفت. بعد روز بیست و نهم روى منبر نشست، کسى به او گفت: آقا! تا منبرت را شروع نکرده اید، ممکن است فردا عید فطر شود، شما بیست و نه روز را از بهشت گفتى، یک روز نیز از جهنم بگو! واعظ گفت: جهنم را که مى روید و مى بینید، من جایى را که نمى بینید، مى گویم.فرصت از دست دادگان ناله مى کنند که خدایا! ما را از دوزخ درآور تا به دنیا برگردیم و فرصت ها را غنیمت بدانیم؛ صدقه بدهیم، انفاق کنیم، درمانگاه، بیمارستان و مدرسه بسازیم، دختران بى جهیزیه را شوهر بدهیم، بى خانه ها را خانه دار کنیم، ماه رمضان را روزه بگیریم، نماز بخوانیم، کسى را مسخره نکنیم، آبروى کسى را نبریم، کسى را به خاک سیاه ننشانیم و نان کسى را نبریم. «نَعْمَلْ صلِحًا غَیْرَ الَّذِى کُنَّا نَعْمَلُ».[6]غیراز آنچه که انجام دادیم، انجام دهیم؛ چون آن هایى که ما انجام دادیم ، سوزاندن فرصت ها بود. این حرف دوزخیان است. ببینید که ازدست دادن فرصت، مساوى با جهنم است.

علما و غنیمت شمردن فرصت

آن کسى که فرصت ها را از دست مى دهد، بدبخت است. در منطقه مامقان آذربایجان، بچه اى دوازده ساله بود که سواد نداشت و چوپان بود. او در همین سن و سال، به همین مسأله فرصت و غنیمت دانستن آن برخورد کرد. این بیدارى چنان در او اثر کرد که نزد پدر آمد و گفت: بابا! مى خواهم به دنبال تحصیل بروم و این فرصت جوانى و عمرم را غنیمت بدانم. پدرش قبول کرد. آن زمان حوزه علمیه تبریز خیلى قوى بود. رفت و مشغول تحصیل شد.

روزى به مامقان براى دیدن پدر و مادر آمد. و به پدرش گفت: مى خواهم از تبریز به نجف بروم، پدرش قبول کرد. شما کتاب هاى شیعه را در این دو قرن اخیر مشاهده کنید، حدود بیست کتاب را مى توانم اسم ببرم که این چوپانِ مامقانى که بعد از مدتى آیت الله العظمى حاج شیخ محمد حسن مامقانى، همطراز شیخ انصارى، حاج میرزا حبیب الله رشتى شد، نوشته است. در علم، فقه، اصول و تفسیر حرف دارد و صاحب نظر است. این غنیمت دانستن فرصت است.

این قدر گدازاده در تاریخ سراغ داریم که از شاهان عالم شاه تر شدند، اما در عالم معنا مى دانید که مؤسس حوزه با عظمت قم چه کسى است؟ مرحوم آیت الله العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائرى است. مرحوم آیت الله حاج میرزا حسن فرید اراکى، مرحوم آیت الله العظمى گلپایگانى، مرحوم آیت الله العظمى آقا مرعشى نجفى و خیلى از علماى دیگر از شاگردان ایشان بودند که همه آن ها پهلوان علم، دانش، فلسفه، عرفان و حکمت بودند.پدر آیت الله العظمى حائرى در یزد قصاب بود، اما وقتى کسى فرصت را غنیمت مى شمارد، یا ثروتمندى که ثروتش را غنیمت مى داند، این چنین مى شود. من دوستى دارم که نزدیک به هفتاد سال دارد. سه شب مرا براى صرف شام دعوت کرد. او چند جنس از چین و پاکستان و چند کشور دیگر در انحصار دارد و چون مورد اعتماد است، از در و دیوار برایش پول مى بارد.

همسرش مى گفت: او شب ها را حداکثر چهار ساعت مى خوابد. ساعت ده شب مى خوابد و دو نیمه شب بیدار مى شود و تا اذان صبح یا در سجده یا در رکوع در حال گریه است. با او که مى نشینى مانند اهل روستا است. هنوز غذا را با دست مى خورد. با پیراهن عربى زندگى مى کند. تاکنون با پول شخصى خودش بیش از صد درمانگاه و مسجد ساخته است. بیمارستانى در شهر خودشان ساخته است که هرکس از بیرون مریض مى آورد و جا ندارد در یکى از اتاق هاى مانند هتل آن مى ماند، و غذایش را رایگان مى دهند تا مریضش خوب شود. مسجدى در یکى از شهرها ساخته است که نمونه ندارد. این چنین شخصى را غنیمت دان فرصت مال مى گویند.

افرادى نیز فرصت قلم را مانند علّامه حلّى غنیمت مى شمارند و پانصد و بیست و سه جلد کتاب مى نویسند. مرحوم فیض کاشانى، سیصد جلد کتاب نوشته است. سعدى دو کتاب گلستان و بوستان را نوشته است، اما همین دو کتاب جهانى شده است.شما جوان ها فرصت علم را با خواب طولانى نکشید. فرصت عمر را با رفیق بازى و سر کوچه و سر چهارراه به بطلان نکشید و بیهوده نابود نکنید. بیست سال از فرصت عمر خود را به علم، هنر، قلم و شعر بدهید. مگر سعدى از مادر به دنیا آمد، شاعر بود؟ بچه یتیمى بود که خودش مى گوید:

  • مرا باشد از درد طفلان خبر که در طفلى از سر برفتم پدر

من یتیم بودم، اما سعدى شدم. فرصت ها را غنیمت بدانید. روزى مى آید که به خدا مى گویید: ما را برگردان تا پول خود را در راه صحیح خرج کنیم، اما مى گویند: نه. اما به دوزخیان جواب مى دهند: «أَوَ لَمْ نُعَمّرْکُم مَّا یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَن تَذَکَّرَ وَ جَآءَکُمُ النَّذِیرُ».[7]آیا من به اندازه کسى که در عمر خود متذکر حقایق باشد و فرصت ها را غنیمت بداند، به شما عمر ندادم؟ یعنى شما هم به اندازه اى که در آن فرصت بهشت را به دست بیاورید، فرصت دارید.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته »

حجة الاسلام انصاریان



منبری با موضوع خوش اخلاقی در خانه

موضوع سخنرانی: خوش اخلاقی در خانه


«قال مولنا امیرالمومنین علیه السلام تَجَهَّزُوا رَحِمَکُمُ اللَّهُ فَقَدْ نُودِیَ فِیکُمْ بِالرَّحِیلِ فَمَا التَّعَرُّجُ عَلَى الدُّنْیَا» مجلسی/ بحارالأنوار/ ج68/ ص:160) .


سـحـر بـا بـاد می گـفـتـم حـدیـث آرزومـنـدی..... خطاب آمد که واصل شو به الطاف خداوندی.

دعـای صـبح و آه شـب کلـید گنج مقصود است ......براین راه وروش میرو که با دلـدار پیـونـدی

الا ای یوسف مصری که کردت سطنت مغرور...... پـدررا باز پـرس آخـر کجا شد مهر فرزندی

همای چون تو عالی قدر حرص استخوان تا کی...... دریـغ این سـایه دولـت که بر نااهل افکندی

برکات ذکر صلوات

صلوات دعا بر پیامبر و آل پیامبر هست یعنی از خدا می خواهیم که خدایا درود و لطف و رحمتت را بر پیامبر و آلش نازل کن. این دعا هم قطعا مستجاب است و پیامبرهم قطعا پاسخ می دهند. لذا پیامبر فرمودند: کسی که هر روز یا هر شب صلوات بر محمد وآل محمد بفرستد نمی فرماید شفاعتش می کنم می فرماید برمن واجب می شود از او شفاعت کنم ولو گناه کار هم باشد دستش را می گیرم. اگر کسی گناه کار باشد و بخواهد شفاعت رسول الله صلی الله... بر او واجب باشد زیاد دل و جانش را به صلوات بر محمد و آل محمد نورانی بکند. امام حسین علیه السلام در دعای عرفه می فرمایند: «إِلَهِی مَنْ کَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِیَ فَکَیْفَ لا تَکُونُ مَسَاوِیهِ مَسَاوِیَ» (شیخ عباس قمی/ مفاتیح الجنان/ ص:272 ). خدایا امید کسی که خوبی هایش بدی است بدی هایش دیگر چه طور بدی نباشد. اما امیدمان این است که اهل بیت و پیامبر صلی الله... دست گیری کنند. باید کارهایی که ما را مورد شفاعت قرار می دهد انجام بدهیم که یکی ازآن ها صلوات بر محمد و آل محمد است.

علی علیه السلام و توصیه مردم برای به یاد آخرت بودن

هر شب مولی امیرالمومنین علیه السلام بعد از نماز عشاء تذکر به سفر آخرت و مرگ می دادند. پنجاه، صد سال بعد دیگر هیچ از اثری از من و شما نیست ممکن است که نسل اول سرخاک بیایند فاتحه ای بدهند یا خدا بیامرزی بگویند اما نسل بعدی شک نکنید که فراموش می کنند. اگر یکی دو نسل بگذرد قبر و اسم ما هم فراموش می شود. آقا قبر جد چهارمی ما کجاست؟ اسم جد ششمی ما چست؟ انقریب است که اثری از ما نباشد خودت به یاد خودت باش. خوش به سعادتتان اگر در این ایام قدمی برای حضرت زهراء و اهل بیت برداشتید. بنده می نشینم فکر می کنم آن هایی که از دنیا می روند شب اول قبر قیامت چه چیز به دردشان می خورد؟ کدام کارهای خالص به دردشان می خورد؟ آیت الله تبریزی روز شهادت حضرت زهراء با پای برهنه بدون جوراب و کفش روی آسفالت داغ قم برای حضرت زهراء عزاداری می کرد. این اذیت شدن و زیر آفتاب ماندن شب اول قبر و قیامت به دردمان می خورد. کسی که به خاطر حضرت زهراء زحمتی بکشد و احسانی بدهد مورد شفاعت خانم واقع می شود. مولی علی علیه السلام می فرماید: چیزهایی که در دنیا به ما مربوط است سه چیز است؛ اول چیزهایی که در دنیا از پست و مقام و ملک و امکانات دنیایی است، که تمام امکانات دنیایی به یک نفس بندند. نفس که رفت برنگشت این ها هم از بین می رود. امکانات دنیایی با بند آمدن نفس از انسان جدا می شوند. دومین چیز پدر و مادر، اولاد، همسر، دوست و هم محلی و آن هایی که ما را می شناسند. این ها هم تا چاله قبر همراه ما می آیند. این ها چند قدمی بیشتر از مال و اموال با ما می آیند. به خاطر احترام و آبروی خودشان ختم می گیرند و گریه ای می کنند. که گریه اشان هم به خاطر خودشان است که چرا پدر و همسر را از دست دادیم که من بی کس و بی صاحب شدم، کسی نیست خرجی من را بدهد. بیاییم خودمان برای خودمان گریه کنیم.

اهمیت خوش اخلاقی و نقش آن در عاقبت بخیری

مرحوم علامه مجلسی می فرماید: به خاطر این که روح انسان اشراف به بدن دارد از چاله قبر وحشت دارد. مستحب است چهل نفر مومن روی کفن بنویسند یا شهادت بدهند فلانی آدم خوبی بود. روایت داریم هرکس وقتی خبر مردنش پخش می شود و بگوش انسان ها می رسد اول حرفی که مردم می زنند خدا به ملائکه می فرماید آن حرف را بنویسید. مثلاخبر می آورند فلانی از دنیا رفت ما چه عکس العملی نشان می دهیم؟ آیا می گوییم خدا رحمتش کند چه آدم خوبی بود چه قدر خوش اخلاق و خیر بود چه قدر اهل مسجد و بی آزار بود. اگر عده زیادی این شهادت را بدهند خدا می فرماید: من از علم خود صرفه نظر می کنم می دانم که در خلوت کارهایی کرده است اما طوری زندگی کرده که مردم به او خوش بین بودند حسن زن داشتند. بچه ای به باباش می گفت: بابا جان درست است من نباید به شما اذیت و آزار بدهم اگر اذیت کنم عاق پدر می شوم اما اگر تو من را اذیت کنی من هم تو را عاق می کنم. پدر گفت: چه طوری عاقم می کنی؟ گفت: می روم آن قدر خراب کاری می کنم مردم بگویند خدا پدرت را لعنت کند.

بعضی ها این قدر خانواده و زیر دستشان را آزار می دهند وقتی یک روز به خانه نمی آیند بچه ها خوشحال می شوند می گویند الحمد لله یک نفسی تازه کردیم. این پدر انشاءالله برود و برنگردد. خانمی به من می گفت: حاج آقا شوهر من پدرشهید است. بیرون با مسجدی ها و محله ای ها این قدر خوش اخلاق است که مردم می گویند این مالک اشتر است ولی وقتی خانه می آید بداخلاق می شود نمی گذارد یک حرفی بزنیم. ده روز، یک هفته با ما قهر می کند. بچه های این آقا می گفتند: این قدر خانمش را شکنجه داد که خانمش سکته کرد و مرد.

مهر و محبت فرزند دختر به پدر و مادرش

روایت است که حضرت ابراهیم علیه السلام دختر نداشت و فقط دوتا پسر (حضرت اسحاق و حضرت اسمائیل علیهمالسلام ) داشت. گفت: خدایا دوست دارم به من دختر بدهی دنبال جنازه ام اشک بریزد که رحمت تو جلب بشود. پسرها وقتی که پدر بمیرد می گویند بد نشد یک مال و منالی هم به ما می رسد. مخصوصا بچه های آن پدرهای خسیسن که برای فرزندانشان خرج نمی کنند. ولی دختر واقعا می سوزد ناله اش در می آید. در تشییع جنازه آقای محترمی موقع دفنش دخترش آن چنان ناله کرد که اشک همه را در آورد. می گفت: ای خدا یک وقت پدرم را شکنجه و فشار قبر ندهی. دختر این همه مهربان است ببین خدا چقدر مهربان است. اگر دختر دارید قدرش را بدانید.

خوش اخلاقی و مهربانی با خانواده

آقای دولابی می فرمودند: مردی که عرضه ندارد دل خانمش را که این همه عاطفه دارد به دست بیاورد به چه دردی می خورد. یاخانمی که عرضه ندارد دل شوهرش را جذب بکند با مهر و محبت شوهرش را به خودش بکشاند به چه دردی می خورد. این که کاری ندارد. آقا و خانمی که باهم زندگی می کنند دوستان اهل بیتند دشمن اهل بیت که نیستند با هم مدارا کنند. یکی از اساتید می گفت: خانم من خیلی زبان خوبی دارد با زبان خیلی می شود کار کرد. صبح که می خواهم از خانه بیرون بیایم کفش هایم را تمیز می کند می گوید: حاج آقا جونم، حاج آقا جونم، قربانت بروم. یعنی از این حاج آقا بهتر در عالم نیست اصلا خدا این حاج آقا را برای من رسانده است. بعد از کلی تعریف و تمجید می گوید: حاج آقا پنج هزارتومان بده ما می خواهیم یک کار خیری انجام بدهیم. چند تا تعریف که می کند جیب هایمان را خالی می کند. محبت از شمشیر خیلی قوی تر است. چرا از قهر و دعوا، فحش و تهمت و بیگانگی استفاده کنیم. یکی از بهترین و قوی ترین راه های حل مشکل خانم ها گوش دادن به حرف دل خانم هاست. پول نیست که آدم خرج کند جانش در برود. حالا لباس خریده بگو چقدر قشنگ است. برای شما آرایش کرده بگو چه قدر قشنگ شدی. حضرت محمد صلی الله... می فرماید: «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّی أُحِبُّکِ لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً» (شیخ کلینی/ الکافی/ ج5/ ص : 554 ). اگر مرد به خانمش بگوید دوستت دارم این حرف هیچ وقت از دل این خانم بیرون نمی رود. شما اظهار محبت بکنید بعد ببیند این خانم چه قدر به مهمان های شما می رسد، به شما و بچه هایت می رسد. چقدر آرامش پیدا می کنید. خانم هم کمی به شوهرش احترام بکند و به او برسد می ببیند شوهرش چه قدر به او احترام می گذارد. پیامبر خدا فرمود: هر خانمی که از دنیا برود و شوهرش از او راضی باشد به بهشت می رود. و هیچ شفیعی پیش خدا برای خانم ها بهتر از رضایت شوهر نیست. در مورد مردها هم فرمودند: بهترین مردها آن مردهایی هستند که به خانوده اشان بیشتر از همه برسند «خَیْرُکُمْ خَیْرُکُمْ لِأَهْلِهِ وَ أَنَا خَیْرُکُمْ لِأَهْلِی» (شیخ صدوق/ من لایحضره الفقیه/ ج3/ ص : 551 ). بهترین شما آن هایی هستند که به خانواده اشان محبت می کنند و خیر می رسانند. و من رسول الله از همه شما بیشتر به اهل بیت و خانواده ام محبت می کنم.

آقای دولابی می فرمودند: اگر خانواده اتان از شما راضی باشند در کسب و کارتان موفق، و روزیتان زیاد می شود. اگر دل همسرتان را شکستید دیگر امام حسین و امام رضا راهتان نمی دهند. اگر پدر و مادر، خانواده و همسرتان خوش باشند شما هم هیچ مشکلی نخواهید داشت شما هم خوش و سرحال خواهید بود.

بهترین مردها، خوش اخلاق ترین آن ها

روایات ما می گویند: بهترین شما کسانی هستند که با خانواده اشان خوب باشند. به خانواده اشان احسان بکنند. نمی گویند: بهترین شما کسانی هستند که زیاد عبادت کنند و نماز بخوانند. شیطان هم شش هزار سال عبادت کرد ولی در آخر عاقبت به شر شد.

منیت را کنار بگذارید. اگر همسرتان گفت: برو ماهواره بخر، کار حرام کن، نکنید. اما اگر چیزی که مشروع و حلال است خواست به حرفش گوش کنید اجابت کنید. یک حاجی که حرف های من را شنیده بود می گفت: که حاج آقا دستت درد نکند از اول ازدواج در خانه ما جنگ بود هرچه که من می گفتم خانمم می گفت نه، هرچه هم که خانمم می گفت من می گفتم نه، اما دیروز گفتم: من خودم این طلسم را می شکنم و می خواهم خوش باشم. خانمم گفت: خانه فامیل ما برویم. گفتم: چشم، گفت: فلان چیز بخریم هدیه ببریم. گفتم: چشم، هرچه شما بفرمایید. گفت: نه حاجی، هر چه شما بفرمایید. من کنیزشما هستم. می گفت: طعم شیرینی همسری را از دیروز چشیدیم. تا دیروز مثل دوتا سلطان با هم کشتی می گرفتیم. ولی وقتی من تسلیم شدم اوهم تسلیم شد. به قول مولنا

خود نشان مومنان مغلوبی است لیک در بشکست مومن خوبی است

زور را بـگـذار زاری را بگیر رحـم آیـد سـوی زاری فـقـیـر

از حضرت زهراء درباره بهترین مردها سئوال کردند و فرمودند: «خیارکم ألینکم مناکبه و أکرمهم لنسائهم» (محمد بن جریر طبری/ دلائل الإمامة/ ص: 1). هر مردی که نرم تر است و شانه نمی کشد تواضع می کند از همه مردها بهتراست. مردهایی که خانم ها را بیشتر اکرام و احترام می کنند آن ها از همه مردها بهترند. خانم شما را خدا برایتان رسانده، شما را هم برای خانمت رسانده است. چرا داده خدا را پس می زنید چرا گل خدا را به جای این که بو کنی لذت ببری پرپرش می کنی پژمرده می کنی؟ روایت می گوید: زن ها مثل گل و ریحان هستند کشتی گیر نیستند که باها آن ها کشتی بگیرید.

ذکر مصیبت

حضرت علی اکبرعلیه السلام

چرا ضریح های همه امامان چهار گوشه دارد ولی ضریح امام حسین شش گوشه دارد؟ چون پایین پای قبر آقا قبر علی اکبراست. سر مبارکش را زیر پای پدر گذاشته است. یعنی سر من به فدای قدم تو بابا جان، داغ جوان خیلی سخت است. پدرهای شهیدها در جبهه نبودند پرپر شدن گل هایشان را ندیدند اما آقا اباعبدالله از نزدیک صحنه را تماشا کرد.

وقتی سرهای شهداء را به مجلس یزید آوردند یزید سرها را که دید، دید یک سر خیلی زیبایی هست پرسید این سر کیست؟ گفتند: این سر پسر آقا اباعبدالله حضرت علی اکبر است. می گویند یزید منقلب شد گفت: برای امام حسین داغ این جوان کافی بود پدر را از پا در می آورد. لذا بی بی سکینه می فرماید: وقتی ناله برادرم بلند شد دیدم رنگ از صورت پدرم پرید نزدیک بود روح از بدنش جدا بشود. سراسیمه لشکر را شکافت کنار بدن علی آمد. هرچه کرد دلش آرام نگرفت با دست مبارک خاک و خون ها را از چهره علی کنار زد ولی باز هم دل آقا آرام نشد. خم شد و صورت به صورت علی گذاشت صدا زد علی جان رفتی و راحت شدی اما پدرت غریب و تنها ماند. «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ».

درباره سايت

مبلغ

الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ کَفی‏ بِاللَّهِ حَسیباً39 ( این سنّت خداست در حق ) آنان که تبلیغ رسالت خدا کنند و از خدا می ترسند و از هیچ کس جز خدا نمی ترسند و خدا برای حساب به تنهایی کفایت می کند.

اطلاعات سايت

  • پست الکترونيک:
  • مدير سايت:
  • تاريخ امروز:
  • وحیدکیانی
کپی برداری از مطالب سایت با دادن لینک کاملا شرعی و قانونی است
  • صفحه نخست
  • وحید کیانی